این هفته پانزدهمین سالگرد انتشار Prince of Persia را رقم میزند و به همین بهانه، امروز قصد داریم به بررسی یکی از بخشهای فراموششده این عنوان بپردازیم: بسته الحاقیِ آن!
بازی Prince of Persia (۲۰۰۸)، یکی از عناوین مورد علاقه من از نسل هفتم کنسولها است؛ عنوانی که بر روی کاغذ، بسیاری از ویژگیهایی که باعث محبوبیت و کسب هواداران خاص و وابسته برای یک بازی میشوند را، دارا است: کارگردانی هنری عالی، گرافیک سِلشیدی که جلوههای بصری بازی را در برابر گذر زمان بسیار مقاوم میکند، موسیقیمتن محشر، روایت زیبا و با تمرکز بر روی رابطه میان شخصیتها و دیدگاههای متفاوت آنها و … این بازی بسیاری از موارد لازم برای تبدیل شدن به یک عنوان Cult Classic واقعی و محبوب را دارد، ولی Prince of Persia، دارای چنین جایگاهی نیست و کمتر کسی این بازی را به یاد میآورد.
بهعقیده من، انتخاب نام Prince of Persia برای این بازی، تصمیمی اشتباه، و یکی از دلایل اصلی است که باعث چنین چیزی شده؛ موردی که در آن واحد، باعث میشود هم هوادارن این فرنچایز که انتظار یک بازی بسیار متفاوت از این سری را دارند، و هم مخاطبین احتمالی تازهوارد که با این فرنچایز چندان آشنا نیستند و نسخههای دیگر سری برای آنها جالب نبودهاند، جذب Prince of Persia نشوند. اگر گیمپلی، گرافیک، داستان، موسیقیمتن و … این بازی شباهت و ارتباطی به نسخههای قبلی آن ندارد، چرا اصلا نام آن را Prince of Persia بگذاریم؟
اگر یک بازی اکشن-ماجراجویی با پلتفرمینگ مفرح، جلوههای بصری خیرهکننده و یکی از بهترین موسیقیمتنها در تاریخ بازیهای ویدیویی، برایتان جذابیت دارد، Prince of Persia (۲۰۰۸) را تجربه کنید؛ این عنوان، هنوز که هنوز است، به اندازه زمان عرضهاش خاص و کمنظیر باقی مانده و تجربه آن بهشدت پیشنهاد میشود. اگرچه من دوست دارم یک نقد و بررسی کامل از این بازی بنویسم، ولی احتمالا با خواندن تیتر مطلب، فهمیدهاید که این مقاله، درباره چیز دیگری است.
*این یک نقد و بررسی از بسته الحاقی Prince of Persia است که با نام Prince of Persia: Epilogue منتشر شد، نه یک نقد و بررسی از خودِ بازی. در این مقاله، منظور از Prince of Persia نسخه ۲۰۰۸ آن است، نه سایر بازیهای این سری و یا این فرنچایز بهصورت کُلی.*
Prince of Persia: Epilogue
بسته الحاقی بازی Prince of Persia در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۸۷ (۵ مارس ۲۰۰۹) و تحت عنوان Prince of Persia: Epilogue برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۳ و Xbox 360 عرضه شد؛ این بسته الحاقی برای PC منتشر نشد.
نکته جالبی که راجع به Epilogue وجود دارد، این است که انگار هیچکس از وجود این بسته الحاقی خبر ندارد! بعید است وقتی که درباره این عنوان بحث میشود، به Epilogue حتی اشاره شود! منتشر نشدن این بسته الحاقی برای PC، بدون شک بر روی این مورد اثرگذار بوده است، اما همچنان، اینکه یک بسته الحاقیِ داستانی تا این حد در میان بازیکنان و حتی هواداران یک بازی، ناشناخته باشد، واقعا عجیب است. شخصا سالها بعد از تجربه بازی و در حالی که مشغول تماشای یک ویدیو مربوط به این عنوان بودم، یک نمای غیر آشنا مشاهده کردم که آن را از بازی به یاد نمیآوردم. یکی از کاربران در بخش نظرات، گفته بود که این نما مربوط به «Epilogue» است؛ بدون هیچ انتظار خاصی و تنها از سر کنجکاوی، نام بازی را بههمراه یک Epilogue در انتهای آن، جستجو، و روی اولین نتیجه کلیک کردم و چند دقیقه بعد، واکنش من چیزی در مایههای: «صبر کن، چی؟! این بازی یک بسته الحاقی داشته که داستان بازی بعد از پایان رو ادامه میده؟!» بود و فهمیدن اینکه چنین محتوایی برای یکی از بازیهای موردعلاقهام وجود داشته و من از آن خبر نداشتهام، واقعا عجیب و غیرمنتظره بود.
«راه را نشان بده»
بسته الحاقی، ادامهدهنده پایان بازیِ اصلی است و مدتی کوتاه پس از آن، آغاز میشود؛ اگر بازی را تمام کرده باشید، احتمالا با خواندن جمله قبلی، چندین سوال مختلف دارید، ولی جلوتر درباره داستان بیشتر صحبت خواهیم کرد. اکنون تنها چیزی که لازم است درباره داستان بدانیم، این است که شاهزاده (که یک شاهزاده نیست، ولی این رایجترین نامی است که شخصیت بازی با آن خطاب میشود) و اِلیکا، در حال فرار از چنگ اَهریمَن هستند و به یک معبد متروکه پناه بردهاند. این بسته الحاقی از ابتدا تا انتها، در این معبد جریان دارد و تماما خطی است.
یکی از مواردی که احتمالا در همان ابتدا متوجه آن خواهید شد، سختتر بودن بخشهای پلتفرمینگِ این بسته الحاقی، در مقایسه با بازی اصلی است. نقاط امنِ موجود در بین بخشهای پلتفرمینگ از یکدیگر دورتر هستند و در بسیاری از مواقع، زمان مورد نیاز برای طی کردن فاصله میان آنها به حدود ۱ دقیقه میرسد. در این معبد، اِلیکا یک قدرت جدید کسب میکند که بههنگام استفاده از آن، بر روی هوا و دیوارها، مسیری ایجاد میشود که شما برای مدتی محدود، برای رَد شدن از روی آن زمان دارید. این قابلیت بیش از اینکه همچون یک مکانیکِ قابل استفاده عمل کند، حالت ظاهری دارد و بههنگام اجرای آن، مسیری که این قابلیت در مقابل شما میسازد، بهصورت خودکار و بدون نیاز به انجام کاری توسط بازیکن، ایجاد میشود؛ ولی خب، اگر بخواهیم رو راست باشیم، از بین چهار قابلیت ویژه الیکا در بازی اصلی نیز، دو مورد از آنها بهصورت خودکار عمل میکردند و وقتی که با لحاظ کردن این نکته و مدنظر داشتن محدودیت زمانی که استفاده از قابلیت موجود در بسته الحاقی بههمراه دارد، به آن نگاه کنیم، این قابلیت جدید چندان هم بد نیست.
چالش افزایشیافته پلتفرمینگ در این بسته الحاقی، موردی است که شخصا دوست داشتم. اگر این عنوان را تجربه کرده باشید، میدانید که دویدن روی دیوارها، بالا رفتن از ستونها، پریدن با کمک الیکا و … در این بازی، چقدر مفرح هستند و مواردی همچون صداگذاری عالی و انیمیشنهای بسیار زیبا و تمیز، باعث میشوند بازخوردی که از انجام این کارها دریافت میکنید، بسیار لذتبخش باشد. قابلیت جدید الیکا و سختی بیشتر پلتفرمینگ در بسته الحاقی، تغییر و تحول قابلتوجهی در این بخشها بهوجود نمیآورند، ولی صرفا وجود آنها باعث میشود که حتی بعد از اتمام بازی و انجام چندین ساعت پلتفرمینگ نیز، این بخشها همچنان جذابیت خود را حفظ کنند و کاملا یکنواخت و خستهکننده نباشند.
یکی دیگر از تغییرات بسته الحاقی نسبت به بازی اصلی، تعداد بیشتر مبارزات است. کمبود مبارزات در بازی اصلی، یکی از مواردی بود که بسیاری از بازیکنان، آن را دوست نداشتند. در Epilogue، مبارزات زیادی وجود دارد، اما متاسفانه، هیچکدام از آنها جدید نیستند و تمامی دشمنان و باسهایی که در این بسته الحاقی با آنها مواجه میشویم، مربوط به بازی اصلی هستند. جنگیدن دوباره با این دشمنان در یک بسته الحاقی و بهویژه بعد از اینکه در بازی اصلی، با هر یک از آنها، بارها جنگیدهایم، چندان هیجانانگیز نیست. چیزی که این مورد را بدتر میکند، این است که حتی در این بسته الحاقی نیز، مبارزه با هرکدام از این دشمنان و باسهای تکراری، چند بار انجام میشود!
به مبارزات بازی، یک حمله جدید اضافه شده که به شما اجازه میدهد با فشردن سریع و چندباره دکمه ضربدر، با سرعت به سمت دشمن بدوید و بههنگام رسیدن به او، یک QTE تَک مرحلهای آغاز میشود که با انجام صحیح آن، میتوانید به دشمن ضربه بزنید؛ موردی که از هیچچیز بهتر است، ولی اصلا و ابدا برای سرگرمکننده و هیجانانگیز کردن مبارزاتی که چندین بار انجام دادهاید، کافی نیست.
گیمپلی بسته الحاقی Epilogue مقداری بیشتر از کارهایی است که در طول بازی اصلی انجام دادهاید، منتهی با تغییرات بسیار جزئی که تفاوت چندانی ایجاد نمیکنند. خوشبختانه، کارهایی در بازی اصلی و در نتیجه، این بسته الحاقی انجام میدهید، معمولا سرگرمکننده هستند؛ ولی در نهایت، محتوای ارائه شده در Epilogue، آنقدر متفاوت و خاص نیست که بتواند گیمپلی این بسته الحاقی را، از آنچه که در بازی اصلی تجربه کردهاید، متمایز کند.
همچون بازی اصلی، این بسته الحاقی نیز، بسیار چشمنواز است! اگر یک مورد باشد که ارزش اشاره کردن دارد، این است که برخلاف مناطق مهم بازی اصلی، معبدی که این بسته الحاقی در آن رخ میدهد، ظاهر چندان خاص و بهیادماندنی ندارد. در بازی، مناطق مربوط به هر یک از باسها، حال و هوا و رنگبندی خاص خود را داشتند و دیدن یک تصویر از آنها، برای فهمیدن اینکه آن تصویر مربوط به کدام یک از چهار منطقه اصلی است، کافی بود؛ اما معبدی که در این بسته الحاقی وجود دارد، چندان جالب نیست و صرفا یک سازه عظیم و تاریک است. اما با در نظر داشتن این مورد نیز، این بسته الحاقی واقعا زیبا است و در بسیاری از مواقع، تعجب خواهید کرد که یک بازی ۱۵ ساله، چگونه میتواند اینقدر زیبا باشد! کار تمامی طراحان، انیماتورها، آرتیستهای فنی و … که در خلق این بازی و بسته الحاقی آن دست داشتهاند، لایق تقدیر است.
تقریبا همه موسیقیهایی که در طول این بسته الحاقی پخش میشوند، همان موسیقیهای موجود در بازی اصلی هستند؛ موردی که برای اکثر بازیها میتواند بد محسوب شود، ولی این عنوان، جزو اکثر بازیها نیست و همانطور که در طول مقاله چند بار گفته شد، بهعقیده من، Prince of Persia یکی از بهترین موسیقیمتنها در تاریخ بازیهای ویدیویی را دارد. اگر کار موسیقی، افزودن به تجربه یک بازی و یا تزریق لحن و احساسی خاص به آن است، موسیقیمتن Prince of Persia به بهترین شکل ممکن این کار را انجام میدهد و حتی در این بسته الحاقی نیز، موسیقیهای انتخاب شده در انجام چنین کاری موفق عمل میکنند. البته، این بسته الحاقی شامل دو موسیقی جدید (یک قطعه کاملا نو و یک ریمیکس) نیز میشود و کیفیت آنها، در حدی که انتظار دارید عالی است! موسیقی که احتمالا از این بسته الحاقی به یادتان بماند، ریمیکس انجام شده از قطعه The Choice of the Prince است که بههنگام انجام پلتفرمینگ و مبارزه پخش میشود؛ اگر بازی اصلی را تجربه کرده باشید، میدانید که این قطعه در یکی از لحظات بسیار تاریک بازی پخش میشود و شنیدن دوباره آن در این بسته الحاقی، اضافه شدن پویای سازهای کوبهای به آن در حین پلتفرمینگ و در نهایت، گرد هم آمدن تمامی لایهها و صداهای مختلف این موسیقی بههنگام ورود به مبارزه، چنان حس غیرقابل توصیفی به همراه دارد که فقط با تجربه بازی میتوانید آن را درک کنید!
با وجود تمام این موارد و همانطور که از عنوان این بسته الحاقی میتوان فهمید، داستان، دلیل اصلی برای تجربه Epilogue است.
*هشت پاراگراف بعدی، پایانِ بازی اصلی و بسته الحاقی Prince of Persia را اسپویل میکنند! اگر بازی اصلی را تجربه نکردهاید، از مطالعه این قسمت از مقاله اجتناب کنید؛ اگر بازی و پایان آن را تجربه کردهاید ولی بسته الحاقی را نه، من پیشنهادی ندارم و چه قرار است با چند پاراگراف بعدیِ مقاله داستان این بسته الحاقی را کشف کنید و چه با تجربه کردن آن، احتمالا در هر دو حالت آرزو خواهید کرد که این اطلاعات را نمیدانستید! بنابراین، نخواندن این بخش و فراموش کردن اینکه Prince of Persia اصلا یک بسته الحاقی دارد نیز، یک گزینه است؛ انتخاب با شما!*
«که راهَم درست باشد»
در پایان بازی اصلی، اِلیکا، اَهریمن را در داخل درخت حیات مهر و موم کرد و سرزمین را از تاریکی نجات داد؛ اما انجام این کار، منجر به مرگ او شد. بعد از آن، شاهزاده برای بازگرداندن الیکا به زندگی و در تصمیمی که میتوان آن را خودخواهانه دانست، درخت حیات را قطع و در نتیجه، بار دیگر اَهریمن را آزاد کرد. بازی با نمایی از شاهزاده و الیکا در کنار یکدیگر و در حالی که سرزمین در تاریکی مطلق فرو میرود، تمام میشود.
این پایان همیشه بحث برانگیز بوده و هواداران و مخالفان خود را داشته است. از یک سو، افرادی وجود دارند که از بین بردن تمام کارهایی که در طول بازی انجام دادهایم و یک پایان نسبتا باز را، ناامید کننده میدانند، و از سوی دیگر، افرادی وجود دارند که این پایان را، راهی مناسب و زیبا برای اتمام بازی میدانند. اگرچه پیادهسازی آن میتوانست کمی بهتر باشد، اما شخصا همیشه این پایان را دوست داشتهام. قطع کردن درخت حیات و سکوتِ کَر کنندهای که شاهزادهی معمولا پرحرف و شوخطبع در حین انجام این کار دارد، یک سکانس بسیار قدرتمند است که لحظات روایی مورد علاقه من در تمام بازی را خلق میکند. بهعقیده من، این پایانبندی هیچگاه نیازی به ادامه دادن نداشت و یک پایان تلخِ شیرین، راهی خوب و بسیار تاثیرگذار برای اتمام داستان بود. البته، همانطور که قبلتر گفته شد، بسته الحاقی بازی، این پایان را ادامه میدهد!
بعد از وقایع پایان بازی، شاهزاده و الیکا، در حال گریختن از چنگ اهریمن هستند و در این راه، به داخل یک معبد پناه میبرند. بیش از هر چیز دیگر، روایت این بسته الحاقی به کشمکش و کلنجار ایجاد شده بین شاهزاده و الیکا پس از اتفاقی که در پایان بازی اصلی رخ داد، میپردازد؛ از یک سو، الیکا را داریم که تصمیم شاهزاده برای برگرداندن او به زندگی را خودخواهانه میداند و بهعقیده او، اکنون راهی برای متوقف کردن اهریمن وجود ندارد؛ از سوی دیگر، شاهزاده را داریم که فکر میکند اَهریمن در هر حال میتوانست راهی برای گریختن از درخت حیات پیدا کند و در زمان بهوقوع پیوستن این اتفاق و بدون زنده بودن الیکا، دیگر هیچکس نمیتوانست جلوی او را بگیرد.
صادقانه بگویم، من چندین و چند خط درباره اینکه چرا روایت این بسته الحاقی جواب نمیدهد نوشتم، ولی راهی ساده و کوتاهتر برای گفتن تمام این موارد وجود دارد: روایت این بسته الحاقی بسیار شلخته و بیهدف است! همانطور که گفته شد، روایت این بسته الحاقی بیش از هر چیز، بر روی کشمکش بین شاهزاده و الیکا تمرکز میکند، موردی که به خودیِ خود، بَد نیست و اتفاقا همین پرداخت به عقاید و دیدگاههای متفاوتی که این دو شخصیت، بهخاطر پیشینه متفاوت از یکدیگر، بر روی مسائل داشتند، جزو بهترین بخشهای روایی بازی اصلی بود. مشکل روایت بسته الحاقی، این است که در طول داستان، هیچ تغییر و یا پیشروی قابلتوجهی در این کشمکش ایجاد نمیشود و بعد چند دقیقه ابتدایی، شخصیتها فقط همان چیزهایی که قبلا به یکدیگر گفتهاند را دوباره و دوباره، تا آخر داستان تکرار میکنند! مواردی همچون «اَهریمن لابد از ما میترسد که سعی در متوقف کردن ما دارد» توسط شاهزاده، یا «دیگر هیچ راهی برای متوقف کردن اهریمن وجود ندارد» توسط الیکا، در طول این بسته الحاقی چهار-پنج بار تکرار میشوند، بدون اینکه هیچکدام از دو شخصیت به حرف یکدیگر گوش دهند و یا در دیدگاه آنها کوچکترین تغییری ایجاد شود. این اصلیترین چیزی است که داستان این بسته الحاقی از ابتدا تا انتها به آن میپردازد و بعد از یکی-دو ساعت بحث بی سر و ته بین دو شخصیت و بدون دستیابی داستان به چیز باارزشی، به پایان بسته الحاقی میرسیم که در آن، الیکا برای یافتن مردم خود و پیدا کردن راهی برای متوقف کردن اَهریمن، شاهزاده را ترک میکند و داستان در همینجا به پایان میرسد!
اصلا از کجا شروع کنم؟ اول از هر چیز، اینکه بسته الحاقی و پایانبندی آن، بدون شک قرار بوده همچون پُلی بین داستان این بازی و نسخه بعدی آن عمل کند، منتهی نسخه بعدی ساخته نشد و احتمالا هرگز ساخته نخواهد شد؛ در نتیجه، این پایانبندی در حال حاضر کاملا بیفایده است!
مورد دیگر، اینکه شاید چنین پایانی با پیادهسازی درست میتوانست موثر واقع شود، ولی پیادهسازی آن بههیچ وجه خوب نیست و اگر به مواردی که در طول مقاله گفته شد توجه کرده باشید، احتمالا فهمیدهاید که روایت این بسته الحاقی صرفا یک مُشت کشمکش و درامای بی سر و ته و بدون هیچگونه پیشروی است که ناگهان با یک پایانِ باز به اتمام میرسد! این پایانبندی تاثیرگذاری که باید را ندارد و بههنگام رسیدن به آن، احتمالا واکنشی در مایههای «صبر کن، تموم شد؟ همین؟!» خواهید داشت.
اما از همه بدتر و موردی که باعث میشود روایت این بسته الحاقی فراتر از صرفا یک ناامیدی باشد، این است که این بسته الحاقی پایان بازی اصلی را خراب میکند! آیا جزو افرادی بودید که پایانبندی نسبتا بازِ بازی اصلی را دوست نداشتند؟ تبریک میگویم! این بسته الحاقی پایان نسبتا بازِ بازی اصلی را ادامه میدهد و آن را با یک پایانِ بازتر که اینبار، تقریبا هیچگونه جمعبندی و نتیجهگیری محکمی ندارد، تمام میکند! آیا جزو کسانی بودید که پایان تلخِ شیرین بازی اصلی را دوست داشتند؟ این بسته الحاقی این پایان را ادامه میدهد و آن را با یک پایان صرفا تلخ که هیچ نتیجهگیری محکم و واضحی از فرجامِ داستان و شخصیتها ارائه نمیدهد، به اتمام میرساند! در واقع پایان این بسته الحاقی، در آن واحد، هم چیزی که باعث محبوبیت پایانبندی بازی شده بود را از بین میبرد، و هم چیزی که باعث عدم محبوبیت این پایان نزد بسیاری شده بود را بدتر میکند! باخت-باخت!
بار دیگر، شاید اگر در دنیایی زندگی میکردیم که در آن دنباله این بازی وجود داشت، این پایانبندی چندان بد نمیبود، و شاید اگر این بسته الحاقی بهجای یک سری مکالمه بیهدف که ناگهان با یک پایانِ باز تمام میشود، یک روایت هدفمند داشت و میتوانست این پایان را بهخوبی پیادهسازی کند، این داستان چندان بَد نمیبود؛ اما چیزی که این بسته الحاقی از نظر روایی ارائه میدهد، یک داستان شلخته است که نهتنها بهعنوان یک روایت مستقل جواب نمیدهد، بلکه پایانبندی بازی اصلی را نیز خراب میکند. این داستان ارزش سرودن نداشت!
*پایان اسپویلر.*
بعید است که تجربه این بسته الحاقی بیش از دو ساعت به طول بینجامد و ترکیب این مورد با تمامی مواردی که گفته شد و نبود ارزش تکرار، باعث میشود که قیمت ۱۰ دلاری (که همچنان همینقدر باقی مانده!) برای آن کمی زیاد باشد.
«تقدیم به فَرَح. هیچ الاغی در ساخت این بازی صدمه ندید.»
در مجموع، Prince of Persia: Epilogue یک بسته الحاقی ناامیدکننده است. نقات قوتی همچون پلتفرمینگ مفرح و موسیقیمتن محشر در این بسته الحاقی، بهخاطر زیربنای محکمی هستند که توسط بازی اصلی ساخته شده و اگر بهصورت مستقل به آن نگاه کنیم، Epilogue مورد چندان ارزشمندی ارائه نمیدهد که باعث متمایز شدن آن از بازی اصلی شود. همانطور که از نام آن پیدا است، داستان، دلیل اصلی تجربه این بسته الحاقی است و اگر در Epilogue روایت خوبی را شاهد بودیم، میشد تاحدودی از ایرادات دیگر چشمپوشی کرد؛ ولی داستان این بسته الحاقی نهتنها خوب نیست، بلکه چنان بَد است که پایان بازی اصلی را نیز خراب میکند!
در ابتدای مقاله، راجع به اینکه افراد بسیار کمی از وجود این بسته الحاقی آگاه هستند صحبت شد و اکنون که به آخر متن رسیدهایم، من میگویم که بهتر است همینطور باقی بماند!
source