عبدالله نژاد: زاهدی در خط حمله کمک ندارد / پرسپولیس بیشتر از مهاجم نوک به مهاجم دوم نیاز دارد

بازیکن دهه هفتاد سرخپوشان از خلاءهای تاکتیکی پرسپولیس پیش از پایان نیم فصل صحبت کرد.

منوچهر عبدالله نژاد مدافع استاپر اوایل دهه 70 پرسپولیس که تا سال 97 در تیم‌های پایه این باشگاه مربیگری می‌کرد نکات فنی جالبی درباره پرسپولیس و مشکلاتش مطرح می‌کند.

عبدالله نژاد درباره سیستم دفاع سه نفره، مشکلات خط میانی و حمله در پرسپولیس نکاتی جالب را مطرح می‌کند که خواندنی است:

* من فرشاد فرجی را برای راس مثلث دفاعی می‌پسندم چون بیشتر بازیکنی یارگیر و جمع کن است. فرجی چابکی و سرعت عمل خوبی در مقابل توپ‌های مرده دارد و می‌تواند واکنش سریعی نشان بدهد. برای آن پست بازیکنی به درد می‌خورد که از نظر فیزیکی زیاد بلند نباشد، چابک باشد و پرش خوبی هم داشته باشد تا در راس دفاع مثبت کار کند. پرسپولیس دو تا مدافع سرزن، دفع کننده و پوششی مثل گولسیانی و کنعانی زادگان دارد اما آن وسط اگر آنها مقابل فورواردهای ریز قرار بگیرند چون مرکز ثقل‌شان بالاست به مشکل می‌خورند. در واقع مواجهه مهاجمان سرعتی با آنها مشکل ساز می‌شود و یک بازیکنی باید باشد که جور آنها را بکشد. در ابزاری که یحیی در دست دارد فرجی می‌تواند این گزینه باشد.

* فرجی خیلی وقت است که بازی نکرده و طبیعتا شرایط بازی در شهرستان مقابل تیمی که دارد می‌افتد دشوار است. اصلا فضای بازی در شهرستان برای بازیکنی که 9-8 هفته بازی نکرده بشدت دشوار می‌شود اما در ورزشگاه آزادی حتی وقتی که 2-4-4 شروع می‌کنیم در طول 90 دقیقه می‌توانیم سیستم را به 2-5-3 تغییر دهیم .در واقع مدل بازی ، سیستم و تاکتیک‌مان می‌تواند در طول بازی هم تغییر کند. این کاری است که الان در فوتبال دنیا انجام می‌دهند. وقتی ما با یک شیوه و یک نوع بازی در لیگ حضور پیدا می‌کنیم فشار روی بازیکنانی می‌آید که بیرون می‌نشینند و در این شرایط نمی‌توانیم از بازیکنی که 15 تا بازی بیرون بوده انتظار داشته باشیم کار را برایمان در بیاورد. در واقع کار برای آنها سخت‌تر هم می‌شود چون آنها وقتی به زمین می روند که معمولا تیم بهم ریخته است، اخراجی یا مصدوم داده در حالی که اگر این بازیکن سرحال باشد در روزهای خوب دقیقا می‌تواند راس دفاع پرسپولیس کار کند.

* در سیستم سه دفاعه هر سه بازیکن خط دفاع، چه نفر راس، چه یارکوب‌ها باید روی دست هم و در یک خط بازی کنند اما یارکوب‌ها باید بشدت باهوش باشند. در این سیستم شرح وظایف یارکوب‌ها خیلی تغییر می‌کند و باید حواس‌شان به وینگرهای حریف باشد. به نظرم وقتی ما از 50 متر زمین خودمان رد می‌شویم باید سه دفاعه بازی کنیم و آن دو نفر بروند در حمله به شرطی که از حریف پاس قطری و بلند نخوریم. در این مواقع یارکوب‌ها باید خیلی باهوش باشند اما وقتی تیم حریف فشار می‌آورد ما در خط دفاعی 5 نفر می‌شویم و این مستلزم آن است که مراقب فضای پشت سرمان باشیم. در چنین شرایطی ارسال پاس تودر برای تیم حریف سخت می‌شود و در این شرایط تیم حریف روی فضای پشت دفاع چپ و راست‌مان کار می‌کند. به همین خاطر است که معتقدم در برخی بازی‌ها باید بر اساس بازیکنان شاخص تیم حریف سیستم را انتخاب کنیم و همیشه اینطور نباشد که فقط تیم خودمان را ببینیم. یک وقتی می‌بینیم تیم حریف هافبک نفوذی قدری دارد که خیلی خوب در عمق کار می‌کند اما وقتی حریف چنین بازیکنی ندارد چرا باید مرکز خط دفاع را شلوغ کنیم. یک وقتی اما تیمی اصلا با کناره‌ها کار ندارد و یک هافبک نفوذی قدرتمند و یک مهاجم سریع دارد که با همان دو نفر می‌تواند خطرساز باشد و در این شرایط با یک حرکت سرعتی و تک حمله ممکن است گل بخورید.

* وقتی که ما با سه دفاع متمرکز بازی می‌کنیم در فاز تهاجمی و در نیمه حریف برتری هم در کناره‌ها هم در عمق با ما خواهد بود. وقتی سه دفاع مرکزی داشته باشیم، مدافعان چپ و راست ما تبدیل به وینگرهای چپ و راست می‌شوند و دیگر آن وینگرهای اصلی مثل ترابی و صادقی لازم نیست لب خط باشند و به مهاجم نوک‌مان نزدیک می‌شوند و اینطوری مسیر باز می‌شود تا مدافعان کناری هم در حمله حضور داشته باشند. حالا اگر حریف عمق را بسته بود بازی را می‌بریم کنار و آنجا با حرکات ترکیبی و ایجاد مثلث یا ترکیب دونفره با دور زدن دفاع حریف با کمک هافبک نفوذی‌مان موقعیت می‌سازیم. اگر هم حریف در دفاع باز بود توپ را می‌رسانیم به بازیگردان‌مان؛ کسی که بلد است معادلات را حل کند. بازیکنی که باید در منطقه خودش باشد، یعنی جایی بین قوس نیمه و قوس هجده قدم حریف. اینطوری است که می‌توانیم در حمله تنوع تاکتیکی داشته باشیم، خلق موقعیت کنیم، از عمق نفوذ کنیم، شوت بزنیم. حتی با برتری نفری نسبت به حریف می‌توانیم تیم مقابل را در زمین جابجا کنیم. مثلا 50 متر ببریم چپ یا راست. این سیستم برای روزهای خوب می‌تواند جواب بدهد. معمولا تیم‌های حریف هم مقابل پرسپولیس با یک مهاجم بازی می‌کنند و نیازی نیست چهار نفر را عقب زمین معطل کنیم. می‌توانیم یک نفر مثل جان استونز هم در تیم‌مان داشته باشیم. سال گذشته استونز جایی بین دفاع وسط و هافبک دفاعی من سیتی بازی می‌کرد و از رودری هم جلوتر بود تا جایی که بعضی‌ها نمی‌دانستند پستش دقیقا چیست.

* یک بازی‌هایی شما با تیم ته جدولی دارید و در این شرایط آماده کردن بازیکنان از نظر روانی و ذهنی خیلی سخت می‌شود بخصوص اینکه بعد از دربی هم باشد. معمولا بازیکنان همه زورشان را برای دربی می‌گذارند و بعد از این مسابقه یا مصدوم می‌شوند یا آن شرایط خوب‌شان را ندارند. بعد شرایط ذهنی‌شان اینگونه است که تیم حریف ته جدول است و احتمالا کار سختی ندارند اما واقعیت اینکه لیگ برتر ته جدول ندارد. شما ببینید در لیگ‌های معتبر دنیا هم از اورتون 10 امتیاز کم کردند اما یقه حریفانش را می‌گیرد یا استون ویلا فصل قبل داشت می افتاد اما الان صدر جدول است. در لیگ برتر خودمان هم بازی کردن مقابل تیمی که ده هفته نتیجه نگرفته دشوار است و بازیکنان باید کاملا از نظر روانی آماده باشند.

* ما در پرسپولیس هنوز یک مهاجم ششدانگ و یک هافبک نفوذی که کارایی لازم داشته باشد را نداریم. در آن فضایی که شهاب زاهدی صاحب توپ می شود اگر زلاتان هم بازی کند کاری از پیش نمی‌برد چون شهاب توپ را گرفته، سرش را بالا می‌کند، می‌بیند مهدی ترابی یک طرف لب خط است، سعید صادقی یک طرف دیگر. بعد یکی دو حرکت انجام می‌دهد و توپ را لو می‌دهد. شما ببینید در منچسترسیتی وقتی هالند توپ را می‌گیرد یک آلوارز نزدیکش دارد و در دو سه متری‌اش هست که به او پاس بدهد یا قبلا گوندوغان یا دی بروینه این نقش را بازی می‌کردند. در این شرایط تک مهاجم ما اگر بازیکنی نزدیکش نداشته باشد فوتبالش ضایع می‌شود. اگر عرض زمین 70 متر باشد مهاجمی مثل شهاب دو تا بازیکن در فاصله 35 متری‌اش دارد و طبیعتا کاری از پیش نخواهد برد. با این حال مدام این سوال در مورد او مطرح می‌شود که چرا اینقدر توپ لو می‌دهد؟

* یک جایی مربی باید به بازیکن کمک کند. اگر شما بازیکنی جذب کرده‌اید حتما قبلا او را زیر نظر داشته‌اید، بازی‌ها و تمریناتش را دیده‌اید و خصوصیاتش را می‌شناسید. در واقع همین طوری او را انتخاب نکرده‌اید و با آنالیز جذبش کرده‌اید. الان خیلی در مورد شهاب می شنوید که می گویند کیفیت ندارد اما هیچ کس نمی‌گوید سیستم تیم طوری است که او در زمین محو می‌شود. ما باید در جایی به بازیکن کمک کنیم تا او هم به خودش و تیم کمک کند و در سیستم تیم آداپته شود. ما نمی توانیم بازیکن را به امید خدا رها کنیم و امیدوار باشیم همه مشکلات را خودش حل کند بلکه باید با تغییرات تاکتیکی و تفکرات دنبال حل مشکل باشیم. یک مثال بزنم. ناصر محمدخانی در بانک ملی مدام گل می‌زد اما وقتی آمد پرسپولیس 5 هفته گذشت و گلی نزد. او بازیکنی چپ پا بود که در جناح چپ وقتی قرار می گرفت اگر از نفر مقابلش رد می‌شد، می‌خواست شوت بزند که شرایط مهیا نبود یا زاویه بسته می‌شد و نهایتا باید ارسال می‌کرد اما ناصر ابراهیمی و علی پروین او را در تیم ملی و پرسپولیس به جناح راست بردند و مشکل حل شد و درست مثل مارادونا که در جام جهانی 5 نفر از انگلیس را دریبل کرده و گل می‌زد او نیز همین کار را می‌کرد. یا لیونل مسی در آرژانتین هم همان گلی که به ما در جام جهانی زد را از جناح راست زد و شرایط برایش به گونه‌ای بود که هم می توانست به راست بزند هم چپ دروازه‌بان.

* سرمربی تیم باید با سروش رفیعی صحبت کند. بازیکنی که تکنیک دارد باید جای شلوغ حضور پیدا کند. شاید می‌گوید عقب‌تر تحرک بیشتری دارد اما کارایی ندارد. شما ببینید بارسلونا در دروه اوج خودش با مثلث سوارز، نیمار و مسی وقتی به 50 متر زمین حریف می‌رسید این بازیکنان با آن همه توانمندی دنبال اینیستا می‌گشتند تا توپ را به او بدهند و او بود که مشکل را حل می‌کرد .حالا این ابزار یحیی است. وقتی توپ می‌رسد آن جلو پشت هجده قدم حریف، ما در یک سوم دفاعی حریف باید دنبال کی بگردیم؟ سروش اگر خیلی تلاش کند به آن منطقه می‌رسد اما موقعیتی خلق نمی‌شود. او باید ذهنیتش را عوض کند. شاید هم باید یک جور دیگر کار را انجام داد. محمد عمری بازیکن کوتاه قامتی است، مرکز ثقل پایینی دارد و این خاصیت را دارد که بچرخد اما وقتی این نفرات از تک مهاجم ما دور باشند سیستم تیم بهم می‌ریزد. اینها نکاتی تاکتیکی است که باید مد نظر قرار بگیرد.

* من جایی گفتم پرسپولیس قبل از اینکه مهاجم نوک قابلی جذب کند باید یک مهاجم دوم خوب داشته باشد. مهاجم نوک روی هوا می‌تواند درگیری‌های فیزیکی و جنگ با دو تا دفاع وسط حریف را پیش ببرد اما مهاجم دوم باید باشد تا با پاس به عقب یا پاس به وینگرها در 50 متر زمین حریف با کار ترکیبی سریع موقعیت ایجاد کند. پرسپولیس فصل قبل هم همین طوری قهرمان شد. ما هیچ وقت دنبال این نبودیم که برویم از کناره‌ها سانتر کنیم و با کار ترکیبی و حرکت از عمق قهرمان شدیم. تیم‌هایی مثل پرسپولیس و منچسترسیتی که همیشه دنبال مالکیت بالا هستند نمی‌توانند با این روش (سانتر از جناحین) به مالکیت 70-60 درصدی برسند. در این شرایط حریف دو مدافع بلند مقابل‌تان قرار می‌دهد و به نتیجه نمی‌رسید. با این حال سرمربی پرسپولیس باید ابزارهایش را توجیه کند که من این فوتبال را می‌خواهم و همان مدل بازی را از آنها بگیرد.

source