نقد فیلم May December | ادابازی میان آشفتگی تکنیکی

فیلم May December از آثاری است که اخیرا پس از انتشار مورد توجه عده‌ای قرار گرفته و مدام در فهرست بهترین فیلم‌های ۲۰۲۳ لیست می‌شود.

دو بازیگر نام آشنا یعنی ناتالی پورتمن و جولیان مور قطعا از دلایل اولیه جذب مخاطبین برای تماشای فیلم May December بوده‌اند. هنگام مواجه اولیه با May December متوجه درام و کمدی بودن فیلم می‌شویم که البته چیزی از کمدی در درون خود اثر دیده نمی‌شود.

May December سوژه و قصه‌ای دردناک و البته تکان‌دهنده را برای روایت انتخاب کرده است. سوژه‌ای که به قدری بزرگ، اساسی و مهم است که رفتن به سمت آن برای ساخت یک فیلم سینمایی ریسک بزرگی است.

فیلم May December در مرکز خود یک زوج را با اختلاف سنی بسیار زیاد دارد. نام فیلم نیز به همین دلیل انتخاب شده است و لفظ May December مربوط به روابطی است که در آن دو شخص اختلاف سنی فاحشی با یکدیگر دارند. اما قصه اصلی آنجاست که این اختلاف سنی تنها یک اختلاف معمول نیست. بلکه اولین ارتباط بین این دو نفر یعنی گریسی و جو زمانی رخ می‌دهد که جو تنها سیزده سال سن داشته و یک دانش‌آموز بوده است، در حالی گریسی سنی نزدیک به مادر او داشته است. پس از آن گریسی به زندان می‌افتد اما در زندان فرزند جو را به دنیا می‌آورد. حال گریسی و جو سه فرزند داشته و کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و این در حالی است که همیشه به جو به عنوان یک قربانی نگاه می‌شود که کودکی‌اش از او ربوده شده است.

گریسی و جو روزهای سختی را پشت سر گذاشته‌اند و اکنون با بی‌توجهی به اتفاق بسیار بزرگ و هولناک سالیان اخیر، کنار یکدیگر زندگی کرده و سعی دارند تا همه چیز را عادی جلوه دهند. اما الیزابت شخصی است که قرار است این آرامش تصنعی را به زودی برهم بزند.

الیزابت بازیگری است که بنا است تا در یک فیلم که از داستان زندگی جو و گریسی ساخته می‌شود، نقش گریسی را بازی کند. او برای درک و لمس بهتر این رابطه و ایفای نقش بهتر تصمیم می‌گیرد تا مدتی در کنار جو و گریسی و فرزندانشان حضور داشته تا بتواند کاملا با کاراکتری که قرار است بسازد ارتباط برقرار کند.

حضور الیزابت که سی و شش سال داشته و دقیقا همسن جو می‌باشد، مانند طوفانی است که آرامش ظاهری این رابطه را برهم زده و آتش زیر خاکستر را روشن می‌کند. حضور الیزابت باعث می‌شود که جو به گذشته برگشته و به یاد بیاورد که چگونه تجربه کودکی کردن را نداشته و در سیزده سالگی مورد تعرض قرار گرفته و کودکی خود را از دست داده است. هر چقدر هم جو و گریسی وانمود به عشق و عاشقی می‌کنند اما جو زندگی خود را هدر رفته می‌بیند.

فیلم May December سوژه بسیار مهم و البته حساسی دارد و متاسفانه فیلمساز ابدا از پس این سوژه مهم و بزرگ برنمی‌آید. در واقع می‌توان گفت که اثر فیلمساز در بزرگی سوژه مورد نظر غرق شده و ابدا در حد و اندازه پرداخت به چنین اتفاق مهمی نیست.

فیلم از همان ابتدا به جای ساخت روابط و یک روایت قرص و محکم سینمایی به نماد بازی و ادا بازی رو می‌آورد. به عنوان مثال اولین باری که الیزابت به خانه جو و گریسی رفته و با آن‌ها ملاقات می‌کند یک جعبه حاوی مدفوع در دست دارد. خب که چی؟ الیزابت یادآور زندگی شبیه به محتوی آن جعبه برای جو و گریسی است؟ اینگونه نماد بازی‌های فیک و مصنوعی تنها اثر را از سینمایی بودن دور می‌کنند.

May December در تمام طول مدت فیلم از سوژه هولناک خود سواستفاده می‌کند. فیلم یک سوژه نیم‌خطی اما بسیار مهم دارد اما بجز آن هیچ کار اضافه‌ای نمی‌تواند انجام دهد. سوژه فیلم به قدری مهم است که مخاطب با فیلم همراه شده و آن را تا انتها می‌بیند، اما فیلمساز تمام فیلم خود را به امید این سوژه مهم رها کرده که با توجه به تعریف و تمجیدهای عجیب از این فیلم، ظاهرا موفق بوده است. May December در پایین‌ترین سطح باقی می‌ماند و مخاطب هیچ چیزی را از اتفاقی که بر جو گذشته حس نمی‌کند. از طرف دیگر الیزابت و نسبت او با دیگر شخصیت‌ها نیز در حد کاریکاتور باقی می‌ماند.

الیزابت شروع به تحقیق درباره زندگی جو و گریسی می‌کند و مخاطب بنا است تا اتفاقات را از زاویه دید الیزابت دیده و همراه با او آن اتفاقات را حس کند. اما در انجام آن موفق نبوده و ناگهان در برخی موارد زاویه دید روایت نیز به شکلی غلط تغییر پیدا می‌کند. May December را می‌توان به صورت یک خبر چاپ کرد و خواند و از این اتفاق متاثر شد چرا که فیلم نیز تا همین حد پیش آمده است.

در واقع همه چیز در سطح اولیه باقی مانده است. مخاطب می‌داند که کودکی جو ربوده شده و یا او یک قربانی است اما آیا فیلم می‌تواند این قربانی بودن را بسازد تا مخاطب حس سمپاتی به او داشته و این اتفاقات را تجربه کند؟ و یا می‌تواند ارتباطی بین کاراکترها و شرایط موجود بسازد؟ جواب قطعا خیر است. در نتیجه فیلم فقط ادا است و این ادا تا آخرین پلان فیلم که الیزابت را در حال بازی در نقش گریسی در فیلم خود می‌بینیم و او اصرار به دوباره گرفتن یک سکانس خاص دارد، ادامه پیدا می‌کند. حال شاید برخی فیلم‌ها اداهای فمنیستی داشته باشند و در این فیلم عکس آن رخ می‌دهد. فیلم یک بیانیه یا یک خبر هولناک است و خبری از فیلمنامه، قصه، نقطه عطف، شخصیت‌پردازی، زاویه دید و غیره نیست.

در بحث تکنیکی اما فیلم در حد عجیبی ضعیف عمل می‌کند. فیلم پر از اندازه‌نماها، جای دوربین غلط و میزانسن‌ها و دکوپاژهای عجیب و نادرست است. فیلمساز از نظر تکنیکال قادر به گرفتن یک مکالمه دو نفره ساده نیست و در دکوپاژ یک گفتگوی دو نفره مشکل داشته و دوربینی پر از ایراد دارد.

سکانسی که در همان اوایل فیلم الیزابت، جو، گریسی و پسرشان سر میز شام نشسته‌اند را به خاطر بیاورید. این سکانس گفتگو تا چشم کار می‌کند کات‌های به شدت ضعیف و دکوپاژ نادرست دارد و مدام زاویه دید و خط فرضی را نیز به غلط می‌شکند. بنابراین فیلم از نظر تکنیکال نیز پر از ایراد است. این آشفتگی تکنیکی خود به حس فیلم و مخاطب و نحوه مواجهه مخاطب با موقعیت و شخصیت‌ها لطمه جدی وارد می‌کند.

در بحث موسیقی متن نیز فیلم بسیار گیج می‌زند و در مواقعی که اصلا نیازی به استفاده از موسیقی نیست، از آن استفاده شده بدون آنکه هیچگونه ارتباطی به جنس قصه داشته و یا تاثیری در درام آن داشته باشد.

در پایان باید گفت فیلم May December اثری است که به واسطه سوژه خود مورد توجه قرار گرفته و از نظر سینمایی و المان‌های موجود، فیلمی ضعیف و هدر رفته است. فیلم نه در روایت موفق است و نه در کارگردانی و دوربین. اثری که تا این حد در کارگردانی و مسائل ابتدایی تکنیکال ایراد دارد و از سمت دیگر در فیلمنامه نیز تنها به یک سوژه نیم‌خطی دل بسته است ابدا فیلمی موفق نخواهد شد. اما متاسفانه عده‌ای فریب قصه آن را خورده و فیلم را بی‌خود و بی‌جهت باد کرده‌اند. فیلم تنها و تنها یک نکته مثبت دارد که آن هم بازی درخشان ناتالی پورتمن و جولیان مور است، و دیگر هیچ.

source