دلیل ناکامی ما «بدشانسی» بود؟ اگر همه فرصت‌ها گل می‌شد که بدتر به قطر می‌باختیم!/ کارشناس نباید از بین وابسته‌ها انتخاب شود!

یک رسم خوب که در کشورمان با اجرای بد هرگز به نتیجه مطلوب نرسیده همین است که تمام دنیا در همه تخصص‌ها بعد از یک ناکامی کارگروه می‌گذارند و دلایل شکست را بررسی می‌کنند، نقاط ضعف را شناسایی کرده در ترمیم آن می‌کوشند و نقاط قوت را تقویت می‌کنند. اما در کشور ما هرگز این کمیته‌های بررسی علل شکست نتیجه نداده و بیشتر روی اعصاب فوتبال‌دوستان رژه رفته‌اند! شاید مهمترین دلیلش این است که کسانی که خود باعث و بانی آن شکست هستند به عنوان کارشناس می‌آیند تا به جای بررسی دلایل، بیشتر توجیه کنند و آدرس غلط به هواداران بدهند!

انتخاب کارشناسانِ مثلا بی‌طرف هم دیگر نقطه ضعف ما در این گونه موارد است؛ کسانی که خود وابسته به تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان هستند نمی‌توانند نقد واقعی کنند.

ببینید این روزها در فضای رسانه‌ای و در توضیح دلایل شکست ایران در جام ملت‌های آسیا چه مسائلی عنوان می‌شود؛ مسائلی که همه ریشه در نظر کادر فنی تیم ملی دارد، مثلا بزرگترین دلیل شکست ما در این جام را بدشانسی و اتفاقات فوتبالی عنوان کرده‌اند!

اما آیا ما فقط بدشانسی آوردیم؟ اولا فوتبال بسکتبال نیست که قرار باشد اغلب توپ‌ها گل شوند و چون نشده بگوییم بدشانس بودیم! در ثانی اگر توپ جهانبخش گل می‌شد، دوتا سه‌به‌تک آن‌ها هم باید گل می‌شد و به قطر با نتیجه ۵-۳ باید می باختیم! تازه فقط فرصت‌های دقایق آخر را مثال زدیم.

اما حقیقت چیست؟ حقیقت این است که ما از قبل از رفتن به جام ملت‌های آسیا و در کنار تمام کمبودها و تحریم‌ها و با فرض ثابت بودن همین شرایط برای همه، چه اشتباهات و تصمیمات غلطی داشتیم که در نهایت به این نتیجه ناکامی کمک کرد.

ما از نفس انتخاب بازیکنان در فهرست ۲۶ نفره تا ترکیب تیم در هر بازی و تعویض‌ها بحث داریم؛ چرا باید بازیکنانی با تیم می‌رفتند که قرار نبوده از آن‌ها استفاده شود؟ مثلا سامان فلاح یا آریا یوسفی برای چه رفتند؟  جوان‌گرایی با بردن تماشاگر جوان خیلی تفاوت دارد! یا مهدی ترابی و مجید حسینی از ابتدای جام مصدوم بودند و خیلی با پورعلی‌گنجی تفاوت نداشتند! هر سه را بردیم فقط برای تماشا! از ابتدای جام مشخص بود پاشنه آشیل ما دفاع میانی است؛ چرا نباید مدافعان میانی بیشتری می‌بردیم تا این طور دستمان خالی نماند؟

ترکیب اولیه در هر بازی تغییر می‌کرد، چرا؟ مهدی قایدی هر وقت به زمین رفت ستاره بود اما برابر ژاپن و قطربازی نکرد، چرا؟ محبی به ژاپن گل زد و درخشان بود اما بازی بعد برابر قطر روی نیمکت نشست، چرا؟

تعویض‌هایمان هم متناسب با مقتضیات بازی و شرایط تیم نبود؛ برابر سوریه به مهاجم دونده و جنگنده مثل شهریار نیاز داشتیم اما روی نیمکت میخ شد و با تسبیح دعا کرد! برابر قطر به بازیکنی تکنیکی و ضربه‌زن مثل قایدی نیاز داشتیم اما شهریار به زمین آمد، آن هم بدون رامین که سانتر کند!

این‌ها تنها مشتی نمونه خروار است از تمام اشتباهات ما در این تورنمنت که هیچ ربطی به اتفاقات فوتبالی و ضربه جهانبخش که به تیر دروازه خورد ندارد!

ما گروه پروپیمانی به عنوان کادر فنی، آنالیزور و کادر پزشکی با خود به قطر برده بودیم اما در تک‌تک این زمینه‌ها ضعف داشتیم. گروه آنالیز ما در مقابل قطر نتوانست راهکار مناسبی برای مهار اکرم عفیف به مربیان بدهد و دیدیم که همین بازیکن یک‌تنه همه‌کار در زمین کرد. در فوتبال روز دنیا حتی مسی را هم مهار می‌کنند. اکرم عفیف به لحاظ توانایی فردی برتر از سردار آزمون یا مهدی طارمی ما نیست اما دیدیم که قطری‌ها چطور ستاره‌های ما را مهار کردند اما ما هیچ برنامه‌ای برای مهار تنها ستاره حریف نداشتیم.

حقیقت این است که هر یک از این جزئیات درصدی در ناکامی ما سهم داشتند و البته که اتفاقات فوتبالی هم وجود داشت. خوشبختانهکه  در این دوره کسی نمی‌تواند از داوری جانب‌دارانه و دست‌های پشت پرده و توطئه برای زمین زدن ایران حرف بزند!

این مطلب را هم بخوانید: الهویی در حد و اندازه‌ای نیست که سپر بلا شود؛ نفر بعدی لطفا…!

source