سخت مقابل سپاهان و پرسپولیس جان مان را گرفته بود. بازیکنان ما برای این برد زحمت کشیدند و مردانگی کردند و به همه بازیکنان خسته نباشید می گویم. وی در واکنش به این موضوع که بعد از دیدار با سپاهان، از استقلال بازی باکیفیتی دیده نشده است عنوان کرد: قطعاً یکسری مشکلات هست که باید حل کنیم، خستگی واقعاً روی بچه های ما تأثیرگذار بود. اکثر بازی ها را با 11 نفر بازی کردیم و هر 5 روز به میدان رفتیم …
خوزستان در پاسخ به این سوال که وضعیت شما در فولاد به چه صورت خواهد بود؟ بیان کرد: من 9 بازی دیگر در فولاد هستم و باید ببینم خدا چه می خواهد. ویسی در پاسخ به این سوال که دستیاران شما در تیم خواهند ماند؟ خاطرنشان کرد: تغییرات همیشه خوب نیست. دستیاران من بچه های خوزستان هستند و من مربی و همبازی آنها بودم. خوب نیست دست به تغییرات زیادی بزنم، البته فردا جلسه در باشگاه داریم و باید ببینیم …
…: از تلخ و شیرین روزهای خبرنگاری در کیهان می پرسیم و اول سراغ خاطره های خوب می رویم. روز اولی که به تحریریه رفتم، آقایی کنار من نشسته بود و به من خوش آمد گفت. نام او را که پرسیدم گفت من حسین فتاحی هستم. باورم نمی شد. گفتم شما همان آقای فتاحی هستید که در کیهان بچه ها پاورقی می نویسد؟ این برای من خیلی شیرین بود که روز اول، کنار کسی نشستم که سال ها پاورقی های او را می خواندم. یا …
المپیک توکیو گفت: در ذهن خودم مطمئنم مدال المپیک پاریس را می گیرم و حتی دنبال خوش رنگ تر کردن آن هستم. علی داودی در گفت وگو با ایسنا درباره اینکه قرار است دومین المپیک خود را تجربه کند، تا چه اندازه با آرامش روانی بیشتر به المپیک پاریس فکر می کند؟ بیان کرد: فکر می کنم آرامش بیشتری نسبت به المپیک توکیو دارم و با خیال راحت تر تمرین می کنم. دقیقا می دانم باید چه راهی را پشت سر بگذارم تا …
مصدق ستیزی حمایت می کنند رمز گشایی می شود. البته من کمترین که از بیش از سی سال پیش از اندیشه و عمل سیاسی مصدق در نوشته هایم انتقاد می کنم هنوز نفهمیده ام که متعلق به کدام طیف از اقتدارگرایان هستم چون همیشه منتقد اقتدارگرایی و مدافع سرسخت آزادیخواهی (لیبرالیسم) بوده ام. اگر مقام محترم ارشد سابق بانک جهانی در این خصوص هم روشنگری بفرماید بسیار سپاسگزار خواهم شد. در نهایت لازم می دانم به شمه …
استخوان اضافه تشکیل شد. بعد از آن با کلی امید به استقلال برگشتم، ولی حتی نمی توانستم راه بروم و بچه های استقلال می دانند ولی خب همه سکوت کردند. پس از آن انگ های خیانت که به من چسباندند، حتی با عصا به تمرین می آمدم و از مربی خواستم تا وقتی به 100 نرسیدم بازی نکنم. او ادامه داد: در زمانی تیم دچار کمبود بازیکن شد و من آبرویم را وسط گذاشتم تا به تیم کمک کنم. پنالتی شکل گرفت و بعد این همه …
روز پنجم بهمن سال 1400. بعد از چند وقت اولین مسافر وارد اقامتگاه شد؟ باورتان نمی شود، دقیقا فردای روزی که خانه آماده شد، یکی از دوستانم که از طریق اینستاگرام در جریان ساخت و ساز بود، پیغام داد که دختر عمویم می خواهد به جزیره هرمز بیاید و اقامتگاه تو را می خواهد. با اینکه همه کارها تمام شده بود و وسایل را چیده بودم ولی اتاق ها در نداشتند. به دوستم گفتم خانه آمده است ولی اتاق ها …
بروم .آنجا همه مشروب خورده و مست بودند. به همین خاطر می خواستم مهمانی را ترک کنم اما آنها مانع شدند .پس از پایان جشن در حال برگشت بودیم که امین و برادرش را دیدیم. آنها که قمه در دست داشتند ،بی دلیل به ما حمله کردند .من در آن دعوا روی زمین افتادم و نمی دانم چه کسی امین را کشت. وقتی میثم در جایگاه ویژه ایستاد گفت :ما هیچ اختلافی با امین نداشتیم من می دانم او قبلاً با صاحب باغ که میهمانی را …
موفق ترین عملیات های دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون توسط رزمندگان غیور اسلام انجام شد. همچنین در عملیات کربلای 7 شرکت کردم. علاوه بر آن، در سه یا چهار عملیات تک عراق در منطقه شلمچه نیز حضور داشتم. کارخانه پتروشیمی بصره به مدت ده ماه دست من بود. آن زمان معاون گردان بودم. سه بار داوطلبانه به جبهه رفتم، که یک بار آن از طرف نیروهای کمیته انقلاب بود و در لشکر 28 روح الله قرار گرفتم. یکی از …
دو دوست که پس از پارتی شبانه در باغی در رودهن دست به جنایت داده بودند با حکم قضایی به قصاص محکوم شدند. شامگاه 17 اردیبهشت ماه سال 95 درگیری خونین در منطقه مهرآباد رودهن به پلیس اعلام شد. در آن درگیری چند نفر زخمی شده بودند که به بیمارستان منتقل شدند . […]
شدن ژیلا صادقی من در آن سه سالی که از تلویزیون فاصله گرفتم ممنوع الکار و ممنوع التصویر نشده بودم زیرا حکمی دال بر این موضوع دریافت نکرده بودم. دستخوش غرض شخصی یکی از مدیران سابق قرار گرفتم و اجرای من با ذائقه ایشان خوش نیامده بود بنابر این در آن زمان تصمیم گرفتم سکوت کنم تااتفاقات بهتری بیفتد کمااینکه افتاد و من با تحویل سال 94 به تلویزیون برگشتم. اگر یک مجری درست تربیت و …
تاثیرگذار ما دچار مصدومیت شدند و امروز با کمبود بازیکن مواجه بودیم. کار سختی مقابل تیمی که 80 درصد بازیکنانش ملی پوش هستند داشتیم، امروز از جوانان استفاده کردیم و خداراشکر دیدیم که بچه ها تمام توان خود را گذاشتند ولی آنچه می خواستیم نشد. با این حال از بازیکنانم تشکر کنم. تمام پتانسیل و انرژی خود را گذاشتند، چند روزی استراحت می کنیم. سال نو را به همه تبریک می گویم. چند روز استراحت می کنیم و با انرژی …
دکتر قمر آریان که بین استاد امیری و دکتر زرین کوب ایستاده بودند و با شوخی و طعنه گفتند ایشان هم عالیجناب خواهرشوهر … زدیم زیر خنده و از آن عکس دو نسخه بود که یکی از آنها به من رسید . من تازه موضوع تازه ای برای برنامه هایی که می خواستم در رادیو بسازم به دست آورده بودم … داشتم کم کم حلقه های گمشده را پیدا می کردم و این ابیات را برای انوشه خانم روایت کردم از دیوان امیر الشعراء که دخترش آن بانوی …
…. او می گوید هم اکنون مشغول تولید نرم افزار هایی در زمینه AI است که تا چند ماه آینده در چند دانشگاه آمریکا تست خواهد شد. کار این نرم افزار ها آموزش و تحصیل راحت تر برای همه مقاطع تحصیلی و حتی مناطق محروم و دورافتاده دنیا بدون نیاز به یادگیری زبان های مختلف است. 21سال پیش می خواستم سفره خانه بسازم ولی… ماجرای ساختمان نامتقارن در روستای کلمه به 21سال پیش برمی گردد. از …
انرژی خود را گذاشتند، چند روزی استراحت می کنیم. سال نو را به همه تبریک می گویم. چند روز استراحت می کنیم و با انرژی بیشتر کار را دنبال می کنیم تا نتایجی که درخور شأن پیکان است را کسب کنیم. در مورد صحنه مشکوک برخورد توپ با دست مهدی ترابی در محوطه جریمه گفت: آقای اسماعیلی (مدیر رسانه ای پیکان) درمورد داوری صحبت کردند، من خیلی حرف نمی زنم. داوران خیلی کم طاقت شدند، در صحنه ای که من کارت …
وانانیوز| رضا عنایتی بعد از شکست 2 بر صفر تیمش مقابل پرسپولیس اظهار داشت: امروز برای تیم ما آن چیزی که انتظار داشتیم اتفاق نیفتاد. به پرسپولیس بابت سه امتیاز تبریک می گویم. ما چیزی که انتظار داشتیم نبودیم، ولی تلاش بچه ها فوق العاده خوب بود. متأسفانه طی دو روز گذشته و پیش از آنکه برای بازی برابر پرسپولیس آماده شویم، برای ما اتفاق بدی افتاد و سه بازیکن اصلی ما دچار مصدومیت شدند. …
ریخته بود می گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دین است. حتی در زمان بیماری اش هم تذکر می داد. مدام حرف های تکراری و بعضاً عذاب آور! …تا اینکه روز خوش فرا رسید؛ چون می بایست برای گرفتن شغل در شرکت بزرگی مصاحبه بدهم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ را ترک می کنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسم را پوشیدم و تا خواستم بروم، پدرم بِهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم: 1 …
تخصص دست پیدا کنند. با این حال مخالفتی نکرده، گفتم کار را شروع کنند. حسن شفیع زاده با روحیه ی عجیب و دقت نظر ستودنی این تخصص را فرا گرفت و به تکنیک های آن دست یافت. حتی گاهی اوقات با ما بحث می کرد و در بعضی جا ها حرف ها و طرح های ما را هم قبول نداشت! با گذشت چند سال در سایه ی روحیه انقلابی و جهادی خود به ابتکاراتی در توپخانه دست یافت که در اجرای آتش واقعا مؤثر بود. اینجا خانه من است …
