بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران میگوید درحال حاضر دستیاران امیر قلعهنویی در تیم ملی خیلی به او کمک نمیکنند.
ماهینی همچنین اعتقاد دارد شکل فوتبالی که گاریدو با پرسپولیس ارائه میدهد، آن فوتبالی نیست که هواداران انتظار دارند.
حسین ماهینی، بازیکن پیشین پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران در این مصاحبه به دوران فوتبال خود اشاره و روزهای طلایی پرسپولیس با برانکو را بررسی کرد. بازیکن پیشین پرسپولیس میگوید برانکو در مقطعی گفته بود فوتبال ایران سه، چهار سال دیگر آماتور میشود. ماهینی همچنین اشارهای به دوران حضورش در تیم ملی و همکاری با کیروش داشت و عنوان کرد که اختلاف این مربی با برانکو به فوتبال ایران ضربه زده است. البته او نظر جالبی درباره سرمربی پیشین تیم ملی دارد و میگوید که کیروش این اواخر رد داده بود! در ادامه گفتوگوی حسین ماهینی با ایسنا را میخوانید:
* کمی در مورد حال صحبت کنیم. بعد از آن به سراغ اتفاقات گذشته و اتفاقات شیرینی که با حضور تو در پرسپولیس داشتیم، برویم. در حال حاضر مشغول چه کاری هستی؟
امسال و سال گذشته در کلاسهای مربیگری شرکت کردم. پارسال مدرک B را دریافت کردم. امسال هم مدرک A آسیا را گرفتم و مطالعات فوتبالیام را بیشتر کردم. یکسری کتابها را خریداری کردم و مشغول مطالعه آن هستم. در فضای اینترنت جستجو و تمرینات مختلف را مشاهده میکنم و خودم را بهروز نگاه میدارم. در حال حاضر مشغول بیزنس هستم.
* پیشنهاد کار فوتبالی برایت نیامده؟
چرا! من پارسال هم دو، سه پیشنهاد خوب از لیگ برتر و لیگ یک داشتم. امسال هم پیشنهادهای خوبی داشتم ولی به خاطر یکسری اتفاقات که همه میدانند فعلاً نشده که کارم را شروع کنم. همانطور که گفتم در کنار اینکه مشغول افزایش و بهروزرسانی اطلاعات فوتبالیام هستم، مشغول بیزنس در حوزه لجستیک هستم.
* در مورد ذوبآهن صحبت کنیم؛ جایی که در ابتدای دهه ۹۰ به عنوان یک بازیکن حرفهای از استقلال خوزستان به آنجا رفتی و در فوتبال ایران شناخته شدی. ذوبآهن دومین تیم ایرانی بود که تجربه نایب قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا را داشت. تو در اولین تجربهات در لیگ قهرمانان، فینال این رقابتها را تجربه کردی. در این مورد و سالهای همکاری با منصور ابراهیمزاده و ذوبآهن صحبت کن.
شما از ذوبآهن گفتید اما من کمی عقبتر میروم. ۵ سال در ایرانجوان بوشهر بودم. ایرانجوان مرا به استان معرفی کرد. من در ۱۶ سالگی برای بزرگسالان ایرانجوان بوشهر بازی کردم. در ۱۷ سالی در لیگ یک کشور بازی کردم. بعد از آن به تیم استقلال خوزستان رفتم. تیم استقلال خوزستان مرا به سطح فوتبال کشور معرفی کرد. همیشه هم این را گفتم عاشق تیمهایی هستم که برای آن بازی کردم چون آنجا زندگی کردن و فرهنگ شهرهای مختلف را لمس کردم و همیشه هم مدیونشان هستم. از ایرانجوان بوشهر، استقلال خوزستان و بعدش هم به ذوبآهن آمدیم. من زمانی که عضو استقلال خوزستان بودم، به تیم فوتبال امید کشور دعوت شدم و به بازیهای آسیایی رفتم و مدال برنز آن دوره مسابقات را گرفتیم. همچنین به تیم ملی دعوت میشدم و اوایل فوتبالم بود. بعد از آن چند پیشنهاد خیلی خوب با رقمهای بالا داشتم ولی چون ذوبآهن تیمی بود که در آسیا شرکت کرده بود، به قول معروف من دو، دو تا چهارتا کردم. بنابراین پیشنهاد همکاری ذوبآهن را با مبلغ کم قبول کردم. همین الان هم دلم برای آقای ابراهیمزاده تنگ شده است. واقعاً آنجا خیلی زحمت کشیدم. بازیکنان خیلی خوبی داشتیم و اگر بخواهم نام ببرم همه بازیکنان خوب بودند. از شهاب گردان در داخل دروازه تا محمد صلصالی، فرشید طالبی، سیدمحمد حسینی، سینا عشوری، محمدرضا خلعتبری، ایگور کاسترو، قاسم حدادیفر، مهدی رجبزاده، محمد قاضی، شاهین خیری، اسماعیل فرهادی و خیلیهای دیگر. تیم خیلی عجیب و غریبی داشتیم. اگر یادتان باشد آن سال علی آقای دایی سرمربی تیم ملی بود و بعد از آن باختی که مقابل عربستان داشتیم، بازیکنان عربستانی پریدند و به آن شکل خوشحالی کردند. ما با ذوبآهن در نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا با الهلال در عربستان بازی داشتیم. آن مقطع، زمانی بود که عربستان خیلی هوادار نداشت یعنی هواداران به ورزشگاه نمیآمدند اما ما در آن سالها آنقدر خوب بازی میکردیم که فولادشهر پُر میشد. ما در بازی رفت با نتیجه یک بر صفر برنده شدیم و قاسم حدادیفر گلزنی کرد. در بازی برگشت به عربستان و ورزشگاه ملک فهد رفتیم، ورزشگاه پُر پُر بود. اصلاً جو عجیب و غریبی بود. شما از وقتی که وارد ورزشگاه ملک فهد میشوید، طراحیاش به شکل دایره بزرگی است که فقط فضای وسطش خالی است. در آنجا اگر یک بار داد بزنید، ۱۰ بار صدا میپیچد. برای تمرین کردن پیش از بازی وقتی به ورزشگاه رفتیم، شعر میخواندم و سوت و داد میزدم. صدا همینطور میپیچید. میگفتم خدایا فردا این ورزشگاه اگر با حضور هواداران پُر شود چه اتفاقی قرار است رخ بدهد؟ فردا برای برگزاری مسابقه به ورزشگاه آمدیم پُر پُر بود. تیمشان هم خیلی خوب بود. خداراشکر توانستیم در بازی با نتیجه یک بر صفر پیروز شویم و تلافی کار عربستانیها (اشاره به شادی پس از گل عربستانیها بعد از شکست تیم ملی فوتبال ایران) را هم انجام دادیم و بعد به ژاپن رفتیم. متاسفانه در توکیو تک بازی بود و با تیم سامسونگ کره بازی داشتیم. در آن بازی الکی الکی باختیم یعنی خیلی حیف بود که باختیم.
* دومین تیم ایرانی بودید که تجربه حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا را داشت.
سپاهان در سال ۲۰۰۷ میلادی به فینال لیگ قهرمانان آسیا رفت و ۲ سال بعد ما به فینال رسیدیم.
* البته تو با پرسپولیس هم تجربه این فینال را داری. قبل از آن به این بپردازیم که چه اتفاقی افتاد که از ذوبآهن به پرسپولیس ملحق شدی؟
من از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ عضو تیم ذوبآهن بودم. هر ۲ سال من در پست دفاع چپ بازی کردم اما وقتی آقای کیروش به تیم ملی آمد من در دفاع راست بازی میکردم. در واقع من در ذوب دفاع چپ بازی میکردم اما در تیم ملی به دفاع راست میرفتم. زمانی که به پرسپولیس آمدم بازیکن فیکس تیم ملی بودم. یک ماه قبل از آن در انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴، انصاریفرد توپ را رو به جلو زد و محمدرضا خلعتبری توپ را به گل تبدیل کرد. بعد از آن مقابل قطر صفر – صفر کردیم. به عنوان بازیکن ملیپوش به پرسپولیس آمدم. عاشق پرسپولیس بودم و از بچگی این تیم را دوست داشتم و به همین خاطر دوست داشتم به این تیم اضافه شوم. من پیشنهادات مالی خیلی بهتر از پرسپولیس داشتم ولی در آن زمان یک اتفاق بدی افتاد که هنوز سرمربی تیم هنوز انتخاب نشده بود. جا دارد یادی از آقای رویانیان داشته باشم. برای تیم خریدهای عجیب و غریبی داشت. به قول معروف همه دهن پُرکن و ملیپوش بودیم. همه ما به پرسپولیس آمدیم و مربی نداشتیم. بعد از آن مانوئل ژوزه آمد. بدشانسی که ما داشتیم، تیم نتیجه نگرفت و اصلاً یک چیز عجیب و غریبی شد. تیم ما پُر از ستاره بود. یعنی وقتی لیست تیم ملی اعلام میشد، ۹ نفر به اردوی تیم ملی میرفتیم و تمرین پرسپولیس خالی میشد. عجیب و غریب بود. چهار داربی بازی کردیم، که چهار مرتبه بازی پشت سر هم با نتیجه صفر – صفر مساوی شد. شما دو تیم (استقلال و پرسپولیس) را که روبروی هم قرار میدادید ۱۷ یا ۱۸ بازیکن عضو تیم ملی داشتند.
* درباره تیم ملی به مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل اشاره کردی و بازیکن فیکس تیم ملی در آن مقطع بودی. در آن دوره کیروش خیلی مخالف نداشت ولی این اواخر مخالفانش خیلی بیشتر شده بودند. آن موقع محبوبیتش خیلی بیشتر بود. هنوز ما را به جام جهانی نبرده بود و آن موقع هنوز صعود به جام جهانی برای ما رویا بود و یکی در میان به جام جهانی میرفتیم. در مقدماتی جام جهانی کار به ۳ بازی آخر کشید.
دقیقاً. روزهای اول حضور کیروش در تیم ملی قرار بود مرا دعوت کند اما این اتفاق نیفتاد. بعد از آن علی آقا منصوریان آمد. اگر خاطرتان باشد ما در ابوظبی با روسیه بازی داشتیم. آنجا بازی را با نتیجه یک بر صفر پیروز شدیم که گل آن مسابقه را محمدرضا خلعتبری به ثمر رساند. آقای منصوریان در آن تک بازی به صورت موقت مربی تیم ملی شده بود. بعد از آن کارلوس کیروش آمد. سالی که آقای کیروش بود در تمام اردوها بودم به جز وقفهای که به دلیل خدمت سربازی من ایجاد شد. کیروش وقتی آمده بود فرهنگ و فوتبال ما را نمیشناخت. او آنقدر حرفهای بود که در تیمهای بزرگ دنیا کار کرده بود ولی فوتبال ما را نمیشناخت. خیلی جالب بود و من همیشه برای بچهها ماجرا را تعریف کردهام. رسم ما ایرانیان این است که وقتی همدیگر را میبینیم به همدیگر دست میدهیم و روبوسی میکنیم. در یکی، دو ماه اول آنقدر مردم با کیروش روبوسی کرده بودند که هرکس نزدیکش میآمد که با او روبوسی کند به انگلیسی میگفت: «استاپ، استاپ» یعنی دیگر بس است و با من روبوسی نکنید. خیلی مربی خوبی بود. من خیلی چیزها چه در داخل زمین و چه در خارج از زمین از او یاد گرفتم. به نظرم کیروش فوتبال ملی ایران را متحول کرد. آن شخصیتی که نیاز بود به بازیکنان تیم ملی داد. از هر کدام از بچهها که بپرسید به شما میگویند که او چه شخصیتی داشت.
* سختگیریهای عجیب و غریب هم داشت؟
سختگیری هم داشت و این موضوع جزو اخلاقش بود ولی به درد فوتبال ما میخورد. ما در فرهنگ و جامعهای بزرگ شدیم و در فوتبالش حضور داشتیم که سختگیری نبوده و همینطور دل بخواهی پیش میرفتیم ولی وقتی کیروش آمد یکسری قوانین و مقررات گذاشت که برای خودم تازگی داشت. حالا یکسری بچهها مثل جواد نکونام لژیونر بودند و این شرایط را دیده بودند. علی آقا کریمی، مسعود شجاعی و برخی دیگر در اروپا بازی کرده و این شرایط را دیده بودند ولی برای ما که جوان بودیم این شرایط جدید بود.
* از تفاوتها بگو!
مثلا وقتی ما به اردو میرفتیم تا میرسیدیم همه چیز آماده بود. ما برگه روزانه داشتیم. از دقیقهای که میرسیدیم همه زمانها مشخص شده بود که چه اتفاقی میافتد. همه چیز روی اصول، منطق و زمانبندی بود. یک دقیقه هم برای جلسه و دیگر کارها منتظر نمیماند. حالا میخواست هرکسی باشد؛ کاپیتان یا هر بازیکن دیگری. اینها را ما دقیقاً یاد گرفتیم. ما باید این موارد را در مدارس فوتبال یاد بدهیم نه اینکه در تیم ملی که بهترین و بالاترین تیم فوتبال کشور است با این مسائل آشنا شوند. الان باید این موارد را در آکادمیهای فوتبال به بچههای مردم یاد بدهند.
* درست است که وقتی تیم ملی به اردوی خارج از کشور میرفت اگر میگفت ساعت ۱۱ باید بازیکنان در هتل باشند خودش راس همان ساعت کنار آسانسور مینشست. اگر بازیکنی دیر به اردو بازمیگشت، مبلغ ۱۰۰ دلار یا بیشتر جریمهاش میکرد؟
نه! روی رفت و آمد و غذا خوردن همیشه موافق بود ولی روی زمان خیلی حساس بود. آن چیزی که شما گفتید که سر ساعت معین به اردو بازگردند مرسوم است اما من ندیدم که در لابی یا جایی بنشیند. او بیکار نبود که در لابی بنشیند تا ببیند چه وقت، چه کسی برمیگردد. او میگفت بازیکن تیم ملی میداند که در بالاترین سطح، فوتبال بازی میکند. خودش باید تنظیم و مدیریت زمان خوبی داشته باشد. به نظر من ولی در کل خدمت زیادی به فوتبال ایران انجام داد. به قول معروف این اواخر عمر کاریاش هم که شما از آن گفتید، یک جورهایی اینقدر بینظمی و بیقانونی دیده بود که دیگر به نظرم اصلاً رد داده بود! در این حد. شاید استفاده از این جمله درست نباشد. در آن سه بازی که کار گره خورد، قطر را در قطر شکست دادیم. آمدیم لبنان را در ایران شکست دادیم و کره جنوبی را در کره شکست دادیم. آن بازی اصلاً فضای عجیب و غریبی داشت.
* در مورد بازی قطر یک نکته وجود داشت. میگفتند کیروش نتیجه بازی ایران – قطر را به قطریها فروخته تا آنها بتوانند به جام جهانی صعود کنند. تو خودت در تیم ملی حضور داشتی. این شایعه واقعیت داشت؟ یا اصلاً در اردوی تیم ملی این شایعه را شنیده بودید؟ هاشم بیگزاده گفته کیروش خودش شایعه را شنیده بود.
نه! اصلاً چنین چیزی نیست. خود کیروش درباره آن شایعه چیزی نگفت. در واقع موضوع را باز نکرد.
* ماجرا چه بود؟
نمیدانم چون هیچ کسی باور نمیکرد که ما بتوانیم قطر را در قطر و کره را در کره شکست دهیم. در مورد لبنان شاید روی کاغذ محتملتر بود ولی پیروزی مقابل این ۲ تیم خیلی سخت بود. شاید مثلاً میگفتند ۱۰ تا ۱۵ درصد احتمال صعود ما وجود دارد. این صحبتهایی که شما میگویید بود ولی ما از این گوش میگرفتیم و از گوش دیگر بیرون میکردیم.
* یعنی کیروش هیچ وقت درباره این موضوع صحبت نکرد؟
نه! اصلاً هیچ وقت درباره این موضوع صحبت نکرد. خیلی اتهام بزرگی بود اما او آمد و با عملکردش به این موضوع جواب داد.
* از قبل بازی با کره خاطرهای داری؟ اتفاقی در رختکن افتاد؟
کیروش با سرمربی کرهجنوبی کُری داشت. عکس او را در تمام راهروها و اتاقهای اردوی تیم ملی نصب کرده بود. (با خنده) لوگوی جام جهانی هم در اتاقها نصب بود و او میگفت که موقع استراحت، خوابیدن و با موبایل کار کردن، به آن تصاویر نگاه کنیم و بدانیم هدف ما چه چیزی است.
* من خاطرهای هم شنیدهام که کیروش در رختکن خلال دندان را در دستش گرفت و فشار داد و گفت اگر بازنده شویم، درد ما از این بیشتر است.
یادم نمیآید. اگر یادتان باشد بازی که تمام شد، آن حرکت را مقابل سرمربی کره انجام داد. جالب بود ما بازی را یک بر صفر بردیم و با پرچم ایران دور زمین دور افتخار زدیم ولی آنقدر کرهایها سمت ما بطری آب پرتاب کردند که عجیب بود. من تجربه بازی در ۴ یا ۵ شهر مختلف کره را دارم. در چین و ژاپن هم بازی کردم. اصلاً چنین چیزی ندیده بودم. آنقدر عصبانی بودند که عکسهای دور افتخار ما باید باشد. وقتی ما دور افتخار میزدیم، دور زمین سفید، سفید است. از بس که بطری آب، پلاستیک و این چیزها پرت کرده بودند. اگر یادتان باشد کره تیم دوم شد ما به عنوان تیم اول صعود کردیم. بزرگترین آرزوی ما این بود که بتوانیم به صورت مستقیم صعود کنیم.
* ما در جام جهانی ۲۰۱۴ به صعود خیلی نزدیک بودیم. در آن بازی معروف آرژانتین که با نتیجه یک بر صفر تمام شد در صورتی که اگر بازی با مساوی تمام میشد، شرایط خیلی متفاوت بود. فکر کنم تو نیمکتنشین بودی و کمتر بازی کردی.
بازی اول ما با نیجریه بود که صفر – صفر مساوی کردیم. بازی با آرژانتین اصلاً عجیب و غریب بود. مسی و همه بازیکنان آرژانتین در سال ۲۰۱۴ در اوج بودند. دی ماریا، آگوئرو، ماسکرانو و خیلی از بازیکنان آرژانتین در اوج بودند. واقعیتش این بود که ما گفتیم برویم با یک یا ۲ گل خورده از زمین خارج شویم اما وقتی ما به بازی رفتیم سوار بازی بودیم. پنالتی را روی اشکان دژاگه نگرفت و ای کاش VAR آن زمان بود. قشنگ پنالتی بود. حتی طوری شده بود که ما میگفتیم که برویم گل بزنیم و برنده شویم. در بین ۲ نیمه، ما در رختکن میگفتیم، فوتبال است دیگر مگر ما چه کم داریم؟ همه را در بازی نشان دادیم. باز هم امیدوار بودیم اما خدا از تو نگذرد آقای مسی! ما که قبل بازی این فکرها (اشاره به اینکه با یک یا ۲ گل خورده بازنده شوند) در سرمان بود، بعد از بازی خیلی ناراحت بودیم. بعد از بازی باور کنید خیلی از بچهها در رختکن گریه کردند که چرا ما باختیم؟ آن بازی خیلی حیف بود. یکی از حسرتهای بزرگ فوتبالیام بود. اگر ما با آرژانتین مساوی میکردیم، ۲ مساوی داشتیم و به قول معروف از نظر فوتبالی در بازی با بوسنی که بازی آخر بود، خیلی با فضای باز و بیمحابا بازی نمیکردیم. انسجام تیمی خودمان را نگه میداشتیم.
* قطعاً روی انگیزه تیم تاثیرگذار بود.
بازیها سه، چهار روز یک بار بود و ما خیلی سفر داشتیم و در شهرهای مختلف بازی میکردیم. بازی آخر خیلی سنگین بود و بچهها خسته شده بودند. به قول معروف میتوانستیم بازی را نگه داریم و سراغ ضد حملات برویم. همان کاری که در بازی نیجریه و آرژانتین کردیم ولی ما اینقدر نیاز به گل داشتیم که باز بازی کردیم و آن اتفاقات افتاد. خیلی حیف بود.
* تو با کیروش کار کردی و حتی در میان مصاحبه از او تعریف کردی. به طور کلی نظرت درباره کارلوس کیروش چیست؟ خیلیها معتقدند که کیروش تاثیری روی فوتبال ایران نداشت. آمد پول گرفت و رفت. ما با مربیان دیگر هم به جام جهانی میرفتیم.
اوج این صحبتها کی بود؟ زمان اختلافات با برانکو بود. اوایل هم با هم خوب بودند.
* برانکو حتی به اردوی تیم ملی رفته بود.
بله! آن اوایل با هم خوب بودند. اصلاً عکسهای دو نفره آنها وجود دارد که سر تمرین آمدند ولی نمیدانم بعد از آن چه اتفاقاتی افتاد. یادم است که ما برای بازیهای آسیایی به قطر رفته بودیم. آقای کیروش یک مصاحبه کرد که پرسپولیس چرا پرواز چارتر میگیرد. آنجا اختلافاتش با برانکو شدت گرفت.
* شروع اختلاف با برانکو جایی بود که پرسپولیس برای تست به ایفمارک رفته بود اما کیروش اجازه نداده بود که ملیپوشان تست بدهند. کیروش گفته بود بازیکنانم باید استراحت کنند و برانکو گفت در کار تیم من دخالت نکن.
از اینجا شروع شد و بعد ترکشهای این ماجرا به ما خورد. من در پرسپولیس در تمام پستها بازی میکردم. دفاع راست بودم، دفاع وسط سمت راست و دفاع وسط سمت چپ بودم. دفاع چپ و هافبک دفاعی هم بازی میکردم. ۲ یا ۳ اردوی تیم ملی که رفتم، کیروش مرا کنار کشید و گفت باید سر پست تخصصی خودت بازی کنی.
* یعنی در دفاع راست.
بله! در دفاع راست. مقدماتی جام جهانی در سال ۲۰۱۸ تمام شده بود و بازی آخری بود که مهدی طارمی در آن گل زد و فکر کنم ۲ بر صفر ازبکستان را در آزادی شکست دادیم و به جام جهانی صعود کردیم. همه ما در اردوی تیم ملی بودیم که به جام جهانی صعود کردیم. بعد از آن یک وقفه افتاد و بازیهای آسیایی ما شروع شد. گفت که باید سر پست خودت بازی کنی وگرنه تو را به تیم ملی دعوت نمیکنم. من این موضوع را به برانکو گفتم. برانکو از من پرسید که نظر خودت چیست؟ با اینکه همه آرزو دارند در تیم ملی بازی کنند گفتم اولویتم پرسپولیس است. شاید بازیهای ملی من ۲۰ یا ۳۰ بازی بود اما من همه بازیهایم را کرده بودم. در پرسپولیس، پنجره بسته بود و خیلی مصدوم داشتیم. به برانکو گفتم هر پستی که دوست داری مرا بگذار من همانجا بازی میکنم. دیگر آنقدر پست عوض کردم که کیروش من و سیدجلال حسینی را خط زد.
* البته کیروش تو را دعوت نکرد اما سیدجلال حسینی دعوت شد و خط خورد.
نمیدانم دلیل اصلی خط خوردن سیدجلال این بود یا به خاطر گلی بود که مقابل الجزیره امارات به ثمر رساند و بازی ۲ بر یک شد.
* کسی فکر نمیکرد که کیروش، سیدجلال آماده و با تجربه را به جام جهانی ۲۰۱۸ نبرد. وقتی حسینی که فیکس در ترکیب پرسپولیس بازی میکرد و دفاع را میچرخاند، دعوت نکرد خیلی هجمهها به سمتش رفت.
دلایل دعوت نشدنمان فرق میکرد. من سر بازی در پستهای مختلف و سیدجلال به دلیل گلی که مقابل تیم اماراتی زد. البته سیدجلال را بهانه آورد یا دلیل، گفت به خاطر سنش دعوت نکردم.
* البته خود کیروش میگفت سیدمجید حسینی را به خاطر سن کمتر دعوت کردم و مدافع جوان را با خودم به جام جهانی بردم. در صورتی که مدافعان مُسنتر هم همراه خودش به جام جهانی برده بود. با برانکو در این مورد صحبت نکردی؟ در سالهایی که برانکو و کیروش اختلاف و درگیری داشتند.
نه! اصلاً.
* برانکو مصاحبه میکرد که بازیکنانم وقتی به تیم ملی میروند چاق برمیگردند. آن زمان در نیم فصل پرسپولیس در دوبی اردو داشت و کارلوس کیروش بازیکنان پرسپولیس را به ایران برگرداند.
بله! دقیقاً. هیچ وقت ما در این مورد صحبت نکردیم. ما میگفتیم ۲ طرف با هم دعوا دارند. به سر و کله هم میزنند و همه چیز تمام میشود ولی دودش به چشم پرسپولیس رفت. البته بیشتر به چشم تیم ملی رفت و ضربه دید. همه فوتبالیستها آرزو دارند که پیراهن تیم ملی را بپوشند. این افتخار خیلی بزرگی است. با اینکه این ضرر و دود در چشم دو طرف رفت ولی بیشتر تیم ملی ضربه دید چون هجمه هواداران پرسپولیس به سمت تیم ملی خیلی زیاد بود. حمایتی که پرسپولیسیها از تیم ملی انجام دادند، خیلی کم بود. طبیعی هم بود چون پرسپولیسیها تیم خودشان را بیشتر دوست دارند. بعد از باخت تیم ملی مقابل ژاپن حمایتها کمتر هم شده بود.
* در دوره اولی که به پرسپولیس آمدی، مانوئل ژوزه و یحیی سرمربی پرسپولیس بودند. ژوزه سرمربی خوبی بود؟
قبل اینکه به پرسپولیس بیاید، گفتند در الاهلی مصر قهرمان آفریقا شده و مربی بزرگی است. بنفیکا بوده و رزومه عجیب و غریبی داشت. او مربی خوبی بود ولی تیم ما هم عجیب و غریب بود. من جوان بودم و خیلی از مسائل سر در نمیآوردم. فقط به سر تمرین میرفتم و بازی میکردم و برمیگشتم ولی به نظرم میتوانستند نسبت به ژوزه مربی بهتری جذب کنند.
* بعد از آن یحیی گلمحمدی به عنوان سرمربی تیم پرسپولیس انتخاب شد. سال اول حضورش در پرسپولیس همه چیز فراهم بود که پرسپولیس قهرمان جام حذفی شود و جام بگیرد ولی داستان فینال جام حذفی رقم خورد و قهرمان هم نشدید. در آن بازی یحیی، مهدی مهدویکیا را بازی نداد.
در زمان عادی بازی یک بر یک شد اما در وقت اضافه محمد نوری بازی را ۲ بر یک کرد. حالا یکسری مسائل روی نیمکت رخ داد و اختلافاتی میان آقا یحیی و دستیارانش برای آوردن مهدی مهدویکیا به زمین مسابقه وجود داشت.
* خود یحیی گلمحمدی قصد داشت مهدی مهدویکیا را بازی دهد؟
من در زمین بازی بودم. طبیعتاً چون آخرین بازی مهدی مهدویکیا بود حتی اگر مسائل فنی و همه موارد دیگر را کنار بگذاریم نه تنها آقا یحیی بلکه همه بازیکنان دوست داشتیم، آقا مهدی بازی کند. مثل سال ۱۳۷۶ که آقای فرشاد پیوس خداحافظی کرد و آقا مهدی به جای او آمد. آن خاطره برای همه ما مانده است. من به شخصه دوست داشتم مهدی مهدویکیا به درون زمین بیاید و با قهرمانی تیم خداحافظی کند. همه چیز به هم پیچید. وقتی ما با باخت به رختکن رفتیم، اصلا یادمان نبود که آخرین بازی آقای مهدویکیاست. او آخر بازی چهار گوشه زمین را بوسید و با دنیای فوتبال خداحافظی کرد. اصلاً همه چیز خیلی عجیب و غریب بود.
* در مورد زمان حضورت در ملوان مشکلی برای کارت پایان خدمت برخی بازیکنان به وجود آمد. دوست داری در این مورد صحبت کنی؟ آن زمان گفتند که کارتهای پایان خدمت شما را باطل کردند چون سالها از این ماجرا گذشته راحتتر میشود، درباره آن صحبت کرد.
اینطوری نبود. بعد از آقا یحیی آقای دایی به تیم آمد. ما آن سال دائم صدرنشین بودیم. یک بازی در اهواز داشتیم که بازی با نتیجه یک بر یک مساوی بود که توپ به دست آرش افشین برخورد کرد و جلوی پایش افتاد و تبدیل به گل شد. همان بازی، قهرمانی را از پرسپولیس گرفت. بعد از آن بازی بحث پایان خدمتها مطرح شد. بعد از آن ما به جام جهانی رفتیم و من برگشتم و تا هفته دهم برای پرسپولیس تا هفته دهم بازی کردم. بعد از آن ما نتوانستیم بازی کنیم و من به تراکتور رفتم و قرارداد بستم ولی از بالا گفتند که حسین ماهینی نباید به تراکتور برود و باید به ملوان برود. تجربه خیلی خوبی بود. من آنجا زندگی کردم و خیلی چیزها یاد گرفتم. مردم انزلی و بوشهر به واسطه نیروی دریایی همیشه رابطه خیلی خوبی داشتند. چه در زمان حضورم در انزلی چه زمان حضورم در پرسپولیس، مردم این شهر همیشه به من لطف داشتند. هواداران ملوان جو وحشتناکی در ورزشگاه میساختند. من یک سال در آنجا بازی کردم. من بعد از یک سال به پرسپولیس برگشتم. زمانی بود که مهدی طارمی و رامین رضاییان به تیم ریزه اسپور ترکیه رفته بودند. آن اتفاقات افتاده بود و من خیلی انگیزه داشتم. هنوز کارت پایان خدمتم نیامده بود و نتوانستم با تیم به اوکراین بروم. مجبور شدم با دوست خوبم پیمان رجبی در تهران تمرین کنم. ایشان رفیق ۲۵ ساله و همشهری من بود. خیلی تمرینات خوبی با هم داشتیم و بعد، تیم پرسپولیس برگشت، همراه تیم بودم. خداراشکر بازگشتم با شروع قهرمانیهای متوالی تیم روبرو شد. سال قبل از آن تیم به دلیل تفاضل گل نایب قهرمان شده بود. ساختار تیم را آقای برانکو درست کرد. ما ورزشگاه شهید کاظمی را داشتیم که شکل و شمایلش کامل تغییر کرده بود. باشگاه بدنسازی خوبی در آن ایجاد شده بود. به وضعیت رختکن و چمن رسیدگی شده بود یعنی ساختارسازی به خوبی ایجاد شده بود. فضا به شکلی بود که کسی برای خودش به تنهایی بازی نمیکرد. همه در اختیار تیم بودند. همه برای تیم بازی میکردند و همه پشت هم و همه در ریل بودند. فقط محسن مسلمان و رامین رضاییان بودند که آنها هم خودشان مقصر بودند که از این ریل خارج شدند و آقای برانکو آنها را کنار گذاشت. همان ۱۲ – ۱۳ نفری بودیم که کسی فکرش را نمیکرد با آن تیم به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسیم. تیم ما جوانان خوبی داشت اما برای تیم بازی نمیکردند. ما مجبور بودیم هر چهار روز یک بار بازی کنیم.
* پرسپولیس به خاطر پرونده مهدی طارمی ۲ پنجره محروم شده بود. تیم نمیتوانست بازیکن بگیرد. خود مهدی طارمی هم چهار ماه محروم شد.
شرایط به شکلی بود که در تمرین نمیتوانستیم ۲ تیم ۱۱ نفره تشکیل بدهیم و بازی کنیم. شرایط عجیب و غریب بود.
* فکر میکردید آن تیم، السد قطر و الدحیل قطر را در لیگ قهرمانان آسیا شکست بدهد؟
۹ برد پشت سر هم داشتیم. آن بهترین برد تاریخ فوتبال من است. هر وقت راجع به آن صحبت میکنم برایم تازگی دارد. الدحیل با آن تیم وحشتناکش ۶ بازی گروهی را با پیروزی پشت سرگذاشته بود. در بازی رفت یک بر صفر برنده شده بود و اینجا، یک بر صفر عقب افتادیم. وقتی به رختکن رفتیم و برگشتیم، ۳ گل زدیم. بعد گل سوم وقتی سکوهای ورزشگاه را نگاه میکردم منتظر بودم ورزشگاه پایین بیاید و بریزد و چه فاجعهای اتفاق بیفتد. اصلاً همه روی هوا بودند. بیشتر هواداران از شدت خوشحالی گریه میکردند. من روی صورت هواداران متمرکز شده بودم. هوداران از خوشحالی به هوا میپریدند و همزمان گریه میکردند. عجیب و غریب بود. وقتی مردم مرا در خیابان و فضاهای عمومی میبییند، میگویند در آن بازی ما اصلاً روی هوا بودیم.
* بعد از آن کسی فکر نمیکرد در بازی با السد برنده شوید. برخی میگفتند دیگر تیم الدحیل و الجزیره را شکست داده و تا همین جا دیگر کافی است.
دقیقا. خیلی تیم خوبی بودیم.
*بیرانوند در مسابقه با السد یک توپ معروف را از ژاوی گرفت.
متاسفانه من دیگر رباطم پاره شده بود و در رختکن بودم.
* فضای رختکن به چه شکلی بود؟
قبل از الدحیل، سیدجلال حسینی به الجزیره گل زده بود. همه چیز دست به دست هم داده بود. این تیم ۱۲، ۱۳ نفره همه با درد مشغول بازی بودند و یکی از ناحیه کشالهاش احساس درد داشت، من و محمد انصاری از ناحیه رباط صلیبی مصدوم شده بودیم، سیدجلال کشاله و شجاع خلیلزاده از ناحیه مچ مشکل داشت، بشار رسن مادرش را از دست داده بود یعنی همه یک گیر و گرفتارهایی داشتند. همین حالا هر کسی مرا میبیند از آن تیم ۱۲، ۱۳ نفره صحبت میکند.
* اولین بار بعد از انقلاب، پرسپولیس در ورزشگاه آزادی میزبان چنین دیداری در سطح فینال لیگ قهرمانان آسیا بود.
من همیشه حسرت این را میخورم که ای کاش من و محمد انصاری دچار مصدومیت رباط صلیبی نشده بودیم. واقعاً اگر رباط ما ۲ نفر پاره نمیشد، قهرمان آسیا میشدیم. آن سال خیلی حیف شد و واقعاً خیلی حیف شد. نسبت به ۲ سال بعد هم، راحتتر میتوانستیم قهرمان شویم.
* برانکو پرسپولیس را متحول کرد و نتایج خیلی خوبی گرفت اما باختهای عجیب و غریبی هم داشت. مثلاً بازی با الهلال را باخت.
به دلیل اینکه نمیتوانستیم در ورزشگاه آزادی بازی کنیم، با الهلال در عمان بازی کردیم. در بازی برگشت مقابل الاهلی در ابوظبی یک بر صفر جلو افتادیم که کمال اخراج شد و بازی یک بر یک شد. ما ۸۰ دقیقه ۱۰ نفره بازی کردیم. بعد آن ۲ پنالتی اتفاق افتاد. بعد به بازی الهلال رسیدیم. مهدی طارمی محروم شد. سیدجلال و ۴ بازیکن ما نبودند. محمدانصاری نبود، کمال کامیابینیا نبود. در واقع برای بازی با الهلال ما ۵ بازیکن خودمان را از دست دادیم. اصلاً همه چیز به هم ریخت. آنجا ۴ بر صفر باختیم. در بازی برگشت داور اشتباه کرد و به حریف پنالتی داد. اگر آنجا هم کمک داور ویدیویی وجود داشت میتوانست به ما کمک کند. خیلی سخت بود اما میتوانستیم برگردیم. دوران عجیب و غریبی بود.
* تصور میشد روزی که برانکو از پرسپولیس رفت، روزهای درخشان سرخپوشان تکرار نشود اما با یحیی گلمحمدی این قهرمانیها تکرار شد.
شما وقتی پی و ساختارسازی خوبی داشته باشید، تا آخر به همان شکل پیش میروید. به قول معروف تیم شکل گرفته بود و هرکسی به تیم میآمد، مجبور بود با آن روندی که همه رو به جلو میرفتند، جلو برود. ما بازیکنسالاری نداشتیم. کسی نمیتوانست ادعا کند که ما این کار را میکنیم، آن کار را میکنیم. خدا را شکر چنین چیزی در تیم نداشتیم. ما طبق برنامهای که از قبل مشخص شده بود و استراتژی که از قبل مشخص شده بود. ما با همان روند جلو میرفتیم. بعد برانکو، کالدرون آمد که مربی خیلی خوبی بود. همبازی مارادونا بود و در تیم ملی آرژانتین بازی کرده بود. کارنامهدار و در نیمفصل هم خوب نتیجه گرفته بود اما به دلیل اختلافی که با آقای انصاریفرد داشت، به مشکل برخورد و رفت. الحمدالله مدیران عجیب و غریب هم ما زیاد دیدیم. بعد از آن آقا یحیی آمد. روند ادامه پیدا کرد چون سیستم، استراتژی و ساختارسازی درست بود. همان روند را ادامه دادند تا به امسال رسیدیم که ببینیم خدا چه میخواهد.
* قبول داری بازیکنی مانند محسن مسلمان تا همین یکی، دو سال قبل میتوانست بازی کند؟
در اینکه مسلمان و رضاییان بازیکنان بودند و از نظر بازی و قابلیت فنی خیلی سطح بالا بودند، صحبتی نیست ولی همیشه یک بازیکن خوب نمیتواند، چند نفر دیگر را پشتیبانی کند. اگر از ۱۱ نفر تیم فوتبال، ۲ نفر روزشان نباشد، تیم شما به هم میریزد و عملکرد تیم در آن بازی خراب میشود. در ورزشگاه محسن مسلمان را صدا میکردند. در خارج از ورزشگاه بیشتر سوالات شبیه رامین بود ولی برانکو روی اصول خودش ایستاد. تحت تاثیر فضای مجازی و این داستانها قرار نگرفت و اصولش را زیر پا نگذاشت. آن چیزی که برای خودش مهم بود را نگه داشت و به جلو رفت. هر چه گذشت مشخص شد تصمیمش درست بوده است. همین الان شما سوال کنید، به شما میگویند برانکو چه تصمیم درستی گرفت. الان شاهد این هستیم که آن زمان کارش درست بوده است. یک جمله معروف هم داشت که قبل رفتن میگفت فوتبال ایران تا ۳ یا ۴ سال دیگر آماتور میشود و شد. فوتبال ایران زیر آماتور است. ما یک چمن خوب بعد این همه سال نداریم و متاسفانه چنین اتفاقاتی افتاده است.
* تو همشهری مهدی طارمی بودی. در مورد خروج این بازیکن از پرسپولیس و انتقالش به تیم ریزه اسپور ترکیه و بازگشتش به ایران صحبت کردی؟
من در مورد این موضوع اصلاً با او صحبت نکردم. وقتی او برگشت ما گذشته را کنار گذاشتیم و درباره حال و آینده با هم صحبت کردیم. راجع به این موضوع تا همین الان با او صحبت نکردهام.
* ممکن است برای او که امروز در ترکیب اینتر است مسیر دیگری رقم میخورد.
جوان بودند و یکسری فکر و خیالات پیش روی آنها بود ولی مسیر خوبی انتخاب نکردند. باز هم خدا را شکر زود متوجه شدند و بازگشتند. چهار ماه هم محروم شدند.
* کمی هم درباره وضعیت حال حاضر فوتبال ایران صحبت کنیم؛ فوتبالی که به قول برانکو به سمت آماتور شدن پیش میرود. انتقادات از امیر قلعهنویی هم بسیار زیاد است. خیلیها میگویند با یک دست و یک پا هم تیم ملی به جام جهانی میرود. شما کار خیلی بزرگی انجام ندادید. از آن طرف امیر قلعهنویی میگوید در روزهایی که استرالیا و عربستان نتیجه نمیگیرند، تیم من با اختلاف در صدر جدول است. شرایط تیم ملی را چطور میبینی؟
اول از همه بگویم تیمملی ما مانند زمانهای قدیم میان مردم محبوب نیست. یکسری اتفاقاتی که شما، من و همه میدانند، افتاد و باعث شد آن حمایتی که بیشتر از سمت مردم باید به سمت تیم ملی سرازیر شود، نیست. حالا میگویم اتفاقات زیادی افتاده است و تیم ملی ما حمایت نمیشود. همین الان شما اگر بازی دوستانه برگزار کنید، جمعیت خیلی کمی برای تماشای مسابقه به ورزشگاه میروند. این سه گروهی که برای صعود به جام جهانی وجود دارد، گروه ما از همه آسانتر است. اوج این اعتراضات برای جام ملتها بود. تیم ملی ما باید در جام ملتها قهرمان میشد چون ما نه با عربستان بازی کردیم، نه کره و نه استرالیا. ما از گروهمان بالا آمدیم و ژاپن را هم بردیم یعنی هیچ تیمی مقابل ما نبود و فکر کنم آنجا به خودمان باختیم. الان هر بازی که با قطر داریم، ۳ یا ۴ گل به این تیم میزنیم ولی در آن بازی که باید برنده میشدیم، بازنده از میدان خارج شدیم. با اینکه گل اول را هم به ثمر رساندیم. اگر قرار بود تیم ملی قهرمان جام ملتهای آسیا شود، همان سال، وقتش بود و آن انتقادات به سمت تیم ملی سرازیر شد. الان هم میبینیم که گروه ما تقریباً نسبت به کل گروهها آسانتر است. البته تقریباً که نه قطعاً. امیرخان (قلعهنویی) درست میگوید ما نتایج خیلی خوبی گرفتهایم ولی آن فوتبالی که مردم ما مدنظرشان است با آن بازیکنان سطح بالایی که در اختیار داریم، هنوز عملی نشده است.
* فکر میکنی دلیل این موضوع چیست؟ آقای قلعهنویی، دستیارانش یا …؟
من به امیرخان قلعهنویی ارادت دارم. ایشان مربی من بوده است. دوستش دارم اما چطور بگویم، شاید دستیارانی که باید در حد تیم ملی باشند ندارد. خدای نکرده به کسی بی احترامی نمیکنم. این نظر من است. شاید زیاد به خود امیرخان کمک نمیکنند. اینطوری بگویم بهتر است که میتوانست آدمهای بسیار بزرگتر، با رزومهتر و باتجربهتر در کنارش باشند که بتوانند به او کمک کنند ولی شاهد این هستیم که هیچکدام از نتایج تیم ملی راضی نیستند. همه چیز نتیجه نیست. یک جاهایی تیم باید خوب بازی کند که مردم راضی باشند ولی در ۲ یا ۳ بازی اخیر شما میبینید ما قبل قرقیزستان با کدام تیم بازی داشتیم؟
*با کره شمالی
با کره شمالی واقعاً…
* خیلی شانس آوردیم که نباختیم … ما ۲ بر صفر جلو بودیم اما در نهایت بازی ۳ بر ۲ شد.
این موضوعات انتقادات را زیاد میکند. با این بازیکنان خیلی خوبی که در اختیار داریم ما ۲ یا ۳ دوره است که به جام جهانی میرویم و کار شاقی انجام نمیدهیم ولی هدف ما باید صعود از مرحله گروهی باشد. هدف تیم امید ما در ۵۰ سال اخیر صعود به جام جهانی بوده است. هر سری هم میگوییم چرا اینطوری شد ولی باز دوباره، یک سال که از جام جهانی میگذرد هیچ خبری نیست. نباید یک جایی این مساله متوقف شود؟ لطفاً بروید و قضیه را ریشهیابی کنید که چرا تیم از مرحله گروهی صعود نمیکند؟ ما باید استعدادیابی کنیم.
* سوال مهمی که به عنوان خبرنگار در ذهن من ایجاد میشود، شاید جوابی هم برای آن نیست این است که چرا تیم ملی ما سالهاست نمیتواند قهرمان آسیا شود؟ چرا نمیتوانیم، در رده باشگاهی آسیا قهرمان شویم؟ حالاً مثلاً امسال میگوییم عربستانیها پول زیادی خرج کردند و ستارگان زیادی به الهلال و النصر آوردند. در حال حاضر نمایندگان ما در مرحله گروهی هم مشکل دارند. آنها در گروه ۱۲ تیمی نمیتوانند در رده هشتم قرار بگیرند و از گروه خود صعود کنند.
دقیقاً.
* الان پرسپولیسی که با برانکو فینال لیگ قهرمانان آسیا را تجربه کرده و ۲ سال بعد با یحیی گلمحمدی هم به فینال رسیده حتی نمیتواند در گروه ۱۲ تیمی هشتم شود.
برای ما رویا میشود. این مشکل فقط مربوط به استقلال و پرسپولیس نیست. شما به سپاهان هم نگاه کنید که در زمین خودش ۴ گل از شباب الاهلی امارات دریافت کرد و مقابل این تیم باخت و نتوانست به لیگ نخبگان آسیا صعود کند. آنها باید در سطح دوم لیگ قهرمانان آسیا بازی کنند. نمیدانم چطور بگویم؟ شاید بهتر باشد که تیم نتیجه نگیرد. نمیدانم اگر میخواستند، بعد این همه سال یک استادیوم درست و درمانی داشتیم. چمن فوتبال نداریم. هرکسی آمده ما را مسخره کرده و رفته. این موضوع دردآور است. ورزشگاه آزادی به این شکل است. در قلعه حسن خان آنطوری است. میگویم آبرو برای فوتبال، فوتبالیست و کارشناس، شما خبرنگاران و مردم باقی نمانده است. واقعاً زشت است که به سال ۲۰۲۵ میلادی میرسیم اما مشکل چمن داریم.
* یک سوال دیگر هم بپرسم. اگر دوست داری در این مورد صحبت میکنیم. در مقطعی در سالهای اخیر بازداشت شدی و یکسری اتفاقات افتاد. از آن اتفاقات، بازداشت، زندان و اینها صحبت کن.
والله خب…! همه میدانند آن اتفاقات افتاد. نگویم بهتر است. دیگر گذشته، گذشته است. تجربیات زیادی به من اضافه کرد. جا دارد راجع به این موضوع صحبت کنم. همین جا از همه مردم عزیز ایران، نه فقط هواداران پرسپولیس تشکر میکنم. وقتی من آمدم، دیدم چقدر استقلالیها، تراکتوریها، سپاهانیها و نقطه به نقطه، شهرهای مختلف از من حمایت کرده بودند. من واقعاً دستبوس آنها هستم و تا آخر عمر مدیونشان هستم که مرا حمایت کردند. به قول معروف نمیدانم چطوری ولی امیدوارم یک روز برایشان جبران کنم.
* به عنوان سوال پایانی، در مورد وضعیت کنونی پرسپولیس با خوان کارلوس گاریدو صحبت کن. آیا او مربی موفقی است؟ با پرسپولیس رویایی که سالهای قبل شاهدش بودیم، الان میتوانیم با گاریدو شاهدش باشیم؟
گاریدو تقریباً دیر به تیم اضافه شد. علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، دانیال اسماعیلیفر و یکسری دیگر از تیم جدا شدند. این بازیکنان برای خودشان وزنهای بودند. با آمدن بازیکنان جدید تا اینها بخواهند با تیم اُخت شوند و بالاخره تا بخواهند در سیستم قرار بگیرند، کمی سخت شد ولی به نظرم در لیگ نتایج خیلی خوبی گرفتیم. اگر بخواهیم نموداری هم صحبت کنیم، داشتیم خوب نتیجه میگرفتیم. داربی را هم بردیم ولی به نظر من چند هفتهای است که خوب بازی نمیکنیم. عملکرد فوتبالیمان، شکل فوتبالیمان که همیشه از پرسپولیس سراغ داشتیم، نیست. به نظرم افت محسوسی داشتیم.
* در ترکیب پرسپولیس تغییرات زیاد داریم.
خیلی. ما دو نوع مربی داریم. یک نوع مربی مانند آقای برانکو ترکیبش مشخص است اما یکسری مربی هم مانند آقای گاریدو داریم که هر هفته مشغول تغییر ترکیب است. ترجیح من کاری است که آقای برانکو انجام میداد. خیلیها اینطور هستند. برای همین خیلیها به آقای گاریدو میتازند و انتقاد میکنند که چرا اینطوری است. علی علیپور در یکی از بازیهای پرسپولیس در شهر قدس گل زد اما هفته بعدش نیمکتنشین بود یا تغییراتی که در خط هافبک ایجاد میکند. من این موضوع را نمیپسندم. به نظرم ۸۰ درصد ترکیب پرسپولیس باید ثابت باشد.
* در آسیا حداقل باید از گروهش صعود کند.
این موضوع اصلاً فاجعه است. اگر تیم از ۱۲ تیم در رده هشتم قرار نگیرد، نامش را شکست نگذاریم چه باید بگذاریم؟ این فاجعه و افتضاح است که چنین اتفاقی بیفتد. حالا با واگذاری تیم به بخش خصوصی خداراشکر از نظر امکانات و مالی شرایط پرسپولیس خوب است. در حال حاضر هم استقلال و هم پرسپولیس در شرایط خیلی خوبی قرار دارند. سالهای گذشته ما بیپولی، کم پولی و مشکلات داشتیم. پرسپولیس پول خودمان را هم نداده است. الان دیگر اینطوری نیست. تیم با فکر آزادتری بازی میکند. وقتی آن طرف قضیه را از نظر مالی و امکانات درست میکنید باید از نظر فنی هم درست کار کنید. من به شخصه خودم از آقای گاریدو انتقاد دارم.
source