در تاریخ ۲۸ دی ماه سال ۱۳۹۴، خبر ناگواری جامعه فوتبال ایران را تحت تأثیر قرار داد. رضا احدی، بازیکن سابق تیمهای استقلال و تیم ملی که برای مدتی کوتاه نیز پیراهن پرسپولیس را بر تن کرده بود، پس از یک دوره بیماری کوتاه، درگذشت و به دیار باقی شتافت. بیژن طاهری، مربی و سرپرست پیشین استقلال که از دوستان نزدیک رضا احدی محسوب میشد، در گفتوگویی با یکی از رسانههای ورزشی، خاطراتی از دوستی خود با او و روزهای پایانی زندگیاش را بازگو کرد.
**شروع دوستی**
دوستی من و رضا احدی از زمان بازیهای آسیایی ۱۹۸۲ در دهلی آغاز شد، جایی که هر دو عضو تیم ملی بودیم. پس از آن، در دوران مربیگری احمد طوسی به تیم امید دعوت شدیم و در استقلال نیز همتیمی بودیم. در نیمه دوم دهه ۶۰، هر کدام از ما برای ادامه فعالیتهای فوتبالی به کشورهای مختلف رفتیم، اما دوستیمان همچنان پابرجا ماند. در ابتدای دهه ۷۰، ناصر حجازی به عنوان سرمربی بانک تجارت انتخاب شد و من با هماهنگی او، رضا را به این تیم آوردم. در آن دوران، با هم قهرمان لیگ باشگاههای تهران شدیم. خاطرات دهه ۶۰ و خانه رضا در محله نظامآباد، که در یک کوچه بنبست قرار داشت، هیچگاه از یادم نمیرود. او یک هیلمن قرمز رنگ داشت و با آن ماشین به تمرینات استقلال میرفتیم. رضا شخصیتی مظلوم و محجوب داشت و به همین دلیل در دنیای فوتبال به حق خود نرسید.
**بیماری و روزهای سخت**
روزی که از طریق رسانهها متوجه شدم رضا بیمار شده، بلافاصله به او زنگ زدم. آن روز اولین باری بود که او را به بیمارستان برده بودند. رضا به من گفت: «بیژن، نگران نباش، فقط یک سرماخوردگی ساده است که عفونت کرده.» اما من نتوانستم آرام بگیرم و به بیمارستان رفتم. در آنجا او را دیدم و پس از ملاقات، به طور اتفاقی یکی از اقوامش را دیدم که عکسهای رادیولوژی رضا را در دست داشت و گریه میکرد. ظاهراً پزشکان وضعیت وخیم او را به خانوادهاش اطلاع داده بودند.
**روزهای پایانی**
چند روز بعد، دوباره به عیادت رضا رفتم. متأسفانه در آن زمان دیگر قادر به صحبت نبود و تنها با کمک دستگاههای پزشکی نفس میکشید. در آن لحظه متوجه شدم که وضعیت او بسیار وخیم است و دیگر امیدی به بهبودی وجود ندارد. سعی کردم جلوی بستگان و دوستانش گریه نکنم، اما درونم از غم پر شده بود. در همان روزهای آخر، زمانی که رضا با کمک دستگاههای تنفس مصنوعی زنده بود، من و دیگر دوستان و اقوامش مشغول هماهنگی برای مراسم تشییع او بودیم. این کار بسیار سخت بود، اما چارهای جز انجام آن نداشتیم.
روحش شاد و یادش گرامی باد. او در دنیای فوتبال به حق خود نرسید، اما هیچکس از او بدی ندید و همیشه به عنوان فردی محجوب و مظلوم در یادها باقی خواهد ماند.