به گزارش مشرق ، ماجرا از یک مصاحبه آغاز شد؛ مصاحبهای از علیرضا دبیر با یک رسانه. رئیس فدراسیون کشتی در بخشی از صحبتهای خود، وقتی نام علی دایی به میان آمد، اینگونه واکنش نشان داد: «علی دایی حتماً باید مربی شود. من ۲۰ جای دیگر هم گفتم و به این مسأله اعتقاد دارم. ولی خب این را هم بگویم که خود من، تأکید میکنم که خودم را میگویم، وقتی مدیر میشوم، باید بیزنس را کنار بگذارم. مربیگری یا مدیریت با بیزینس جور در نمیآید. باورتان نمیشود اما گاهی، من شبها سه ساعت میخوابم، آن هم در فدراسیون کشتی. همه این کارها برای موفقیت در فدراسیون کشتی است.»
شاید اگر کسی جز دبیر این صحبتها را انجام میداد، علی دایی تا این حد آتشین به او حمله نمیکرد. همایون شاهرخی، سرمربی سابق تیم ملی در یکی از مصاحبههای خود جمله جالبی درباره دوست و شاگرد قدیمیاش، حسین فرکی به زبان آورد. او گفت: «فرکی شاگرد شب و معلم روز است.» یعنی فانوس به دست، دنبال ارتقای فنی خود میگردد تا آن را به شاگردانش انتقال بدهد.
بعد از مصاحبه دبیر، جملهای مهم تیتر رسانهها شد؛ بخصوص آنهایی که علاقهمند به تماشای اختلاف میان اسطورههای ورزش ایران هستند و نقش آتشبیارِ معرکه را با جمله «تعیین تکلیف دبیر برای علی دایی» بازی کردند.
تیترهایی از این دست، نقش آتش زیرِ خاکستر را بازی کرد و باعث شد تا علی دایی در مصاحبهای، اینگونه به علیرضا دبیر پاسخ دهد: «دبیر چکاره است که برای من تعیین تکلیف میکند؟ زندگی خصوصی خودم به کسی ارتباطی ندارد و حتی روانشناسان میگویند یک انسان باید شبها ۸ ساعت بخوابد نه ۳ ساعت! از ایشان خواهش میکنم دفعه آخرش باشد که در مورد من صحبت میکند.»
کلیدواژه اما همین جا است. به اولین جمله از مصاحبه علی دایی دقت کنید؛ جایی که میگوید: «دبیر چکاره است که برای من تعیین تکلیف کند؟» این همان شیطنتی است که علی دایی هم درگیرِ آن شد و با الفاظی آتشین، به رئیس فدراسیون کشتی واکنش نشان داد.
در اینکه زندگی خصوصی افراد، به خودشان ارتباط دارد، هیچ شکی وجود ندارد اما یک مربی نیاز به جلسات طولانی، تشکیل اتاق فکر و گروه آنالیز، تماشای مسابقات مختلف، آشنایی با نقاط ضعف و قوت رقبا و خیلی مباحث دیگر دارد. همه اینها یک زمانِ طولانی را از مربی میگیرد و ناخواداگاه باعث میشود تا او به موضوع دیگری فکر نکند.
شاید اگر فردی به جز دبیر، مهاجم اسبق تیم ملی را مخاطب قرار میداد، اینقدر علی دایی را عصبانی نمیکرد؛ بنابراین اختلاف میان دایی و دبیر که علنی هم شده، چیزی شبیه به یک سوءتفاهم و تقابل دو دیدگاه است که اگر این نبود، هرگز شاهد چنین بحث و جدلی نبودیم.
source