انتخابات فدراسیون فوتبال، واقعا انتخابات است ..؟

عابدینی: مهدی تاج گفت حداقل ۵۰ رای دارد!/ علی کریمی را دوست دارم

دیدارنیوز: اظهارات جدید امیر عابدینی نشان می‌دهد که رئیس جدید فدراسیون فوتبال قبل از برگزاری انتخابات مشخص است و همان نام همیشگی خواهد بود!

امیر عابدینی، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال و مدیرعامل سابق باشگاه پرسپولیس درباره موضوعات مختلف با خبرآنلاین گفته کرده که در ادامه بخش‌های از آن را می‌خوانید:

تیم ملی می‌برد، مردم ناراحت هستند که چرا اینطوری بازی کرد؟

امروز همه کسانی که دغدغه فوتبال دارند، این احساس را دارند که برای نجات فوتبال چه کار کنند؟ فوتبال گرفتاری دارد. گرفتاری فوتبال دیگر آیتم‌بندی شده است. قبلا وقتی می‌گفتند فوتبال چه مشکلی دارد، مثلا بازی استقلال و پرسپولیس یک معضلی بود. چرا فوتبال دوقطبی است و فقط این ۲ تیم مطرح هستند؟ امروز بحث‌های دیگری مطرح است. امروز نگرانی بسیار عمیقی در جمعیت هوادار فوتبال هست. فوتبال یک هنجار زیبا است، ولی چرا به ناهنجاری تبدیل شده؟ اگر به آیتم‌ها نگاه کنید، ۸-۹ دلیل وجود دارد که به فوتبال ضربه زده و هویت‌سوزی شده و اشک تماشاگر درآمده است! همین بازی پرسپولیس و تراکتور یک مثال است. ما هر موقع به تبریز می‌رفتیم، احساس می‌کردیم تیم خودمان مقابل ماست. امروز این احساس از بین رفته و جایگزین آن تیم دشمن شده است! استنباط من این است که چنین چیزی همه جا هست. تیم ملی می‌برد، مردم ناراحت هستند که چرا اینطوری بازی کرد؟ ۵۰ سال است تیم امید به المپیک نرفته. زیر پوست فوتبال ناخوشی جلوه کرده و می‌گویند طرف از پوستش معلوم است که کبدش مشکل دارد. یعنی جایی که باید تصفیه کند، بیمار شده. من از خارج که برگشتم، به‌خاطر دوستی با سعید شیرینی و ارادت به پیشکسوتان، به آن‌ها سر می‌زدم تا اینکه از فدراسیون زنگ زدند بیا کمک کن. رفتم تا شاید کمک کنم یک‌سری مشکلات حل شود.

چه کسی زنگ زد؟ مهدی تاج. زمانی بود که عمل جراحی کرد و به من زنگ زد. من رفتم و مشغول شدم. از کجا فهمیدم یک بی‌انضباطی در فوتبال حاکم شده؟ به من حکم مشاوره دادند، ولی اصلا نگفتند اتاقت کجاست، با چه کسی ارتباط داشته باش یا اصلا به چه کسی مشورت بده! اصلا مشورت هم نخواستند.

مهدی تاج گفت من حداقل ۵۰ رای دارم!

من به اتاق‌های دیگر رفتم و دیدم اصلا هیچکس نمی‌داند چیکار کند. بعد به مهدی تاج گفتم می‌خواهم کاندیدا شوم. با همان لهجه قشنگش پرسید چرا می‌خواهی کاندیدا شوی؟ گفتم می‌خواهم وسط صحنه بیایم. گفت یعنی با من رقابت کنی که گفتم آره. چند آیتم را گفت که صادقانه بود. گفت من حداقل ۵۰ رای دارم، هیئت‌ها و بخشی از باشگاه‌ها و جراید با من هستند. این را که گفت، من بیشتر تهییج شدم. چون می‌خواهم با کسی رقابت کنم که از حالا مطمئن است که رئیس فدراسیون می‌شود. باور داشتم که با سلامت ثبت‌نام می‌کنیم. روزی که ثبت‌نام شروع شد من زودتر رفتم و به عنوان مشاور آنجا بودم. آن روز قصد ثبت‌نام نداشتم. 

این یک واقعیت است. اگر روزی که فوتبال را از مسیر غلط پولساز کنیم یعنی به بیراهه رفتیم و معنویت را سوزاندیم. مربی و بازیکن و باشگاه جریمه شوند و این ارقام در بودجه نیاید. چون اول فصل باید بگویی این بودجه است، ولی وقتی ندانی چقدر جریمه می‌کنی، خلق‌الساعه دریافت می‌کنی. مطلب بعدی پرونده‌های فوتبال در محاکم قضایی است. چرا فوتبال آنقدر پرونده دارد؟ در دادگاه‌های بین‌المللی چقدر پرونده داشتیم و شکست خوردیم؟ اکثر آن هم مربیان بوده. در همه این‌ها یک بازیکن به ایران می‌آید و ویلچری می‌شود، کسی به او رسیدگی نمی‌کند. جایی که باید وارد شویم و بگوییم معنویت فوتبال در ایران چیز دیگری است، رها می‌کنیم. چون نمی‌توانیم سازماندهی، برنامه‌ریزی، هدایت و کنترل کنیم. بیمه هیچ معنایی ندارد. هوادار و بازیکن باید بیمه شوند.

در همین بازی اخیر، ۲ هوادار چشم‌شان را از دست دادند

آن‌ها چه می‌خواستند؟ می‌خواستند خوشحالی‌شان را در یک هنجار اجتماعی ببینند. بالاخره برای آن‌ها در فوتبال هویت ساختیم. طرفدار یک تیمی هستند. در تمام ناهنجاری‌هعای اجتماعی حضور داشته و هیچ جایی به هویت دلخواه نرسیده‌اند. در فوتبال یک هویت قبول کرده و برای این است که دعوا می‌کنند. وقتی می‌بینند به این هویت هم ظلم شده بعد هیئت‌های ما هم اصلا استقلال ندارند. چرا استقلال رای نمی‌دهیم و نمی‌گذاریم کارشان را کنند. چرا همه نگران هستند که موقع انتخابات عوض شوند، اگر نظرشان ماندن رئیس فعلی نباشد.

البته عمر بعضی از این روسای هیئت‌ها خیلی طولانی است

چون بعضی‌ها بلند هستند چیکار کنند. من هرچه بگویم، از رای‌های من کم می‌شود، ولی من نیامده‌ام رای بیاورم. این تفکر و تعقل را دارم و تعامل می‌کنم. واقعیت مطلب این است که من احساس بدی دارم که اگر فوتبال متحول نشود، این دلخوشی هم از مردم گرفته می‌شود.

این یعنی کاندیدا شدن شما بیشتر یک اقدام اعتراضی است؟

من در زندگی‌ام هیچوقت ناامید نبودم. من به شرافت انسانی و وجدان بیدار جامعه بها می‌دهم. هیئت‌ها و باشگاه‌ها و کسانی که حق رای دارند، از وجدان جامعه سهم می‌برند. نوآوری و کار علمی را قبول کنیم. باید در جایگاه آن کار کنیم و به مردم و جامعه فوتبال پاسخگو باشیم. برند معنوی ورزش دست هوادار است. ورزش بدون هوادار روح ندارد. من برای این روح کار می‌کنم. شما هم برای همین روح کار می‌کنید. من به این امید دارم نه اینکه قطعی بدانم رای نمی‌آورم. شاید بازی را به‌هم بزنم. من یک رای هم داشته باشم، تا آخر هستم.

پس شما تا آخر می‌مانید؟

این سوال طنز نیست. یک واقعیت تلخ است. بعضی‌ها می‌آیند که نمانند و بعضی‌ها می‌خواهند بمانند، ولی متهم به نماندن هستند. من این متهم هستم!

آیا رئیس هیئتی که ترس از برکناری دارد به شما رای می‌دهد؟

سوال سنگینی است. اگر بگویم این باور را ندارم، چه اتفاقی می‌افتد؟ من گاهی دلم برای داوران می‌سوزد. من در کنار فوتبال نبودم و در عمق فوتبال بودم. در جوانی فوتبالیست بودم و در رده‌های ملی بازی کردم. در آموزشگاه‌های کشور بودم. کانون جوانان، شعاع و پیکان بازی کردم و بعد به پرسپولیس رفتم. برق بازی کردم. درس هم خواندم. آن موقع حسین کلانی که هم درس می‌خواند و هم بازی می‌کرد الگوی من بود. کوچه و بازار در انتخابات رای معنوی دارند و جایی شمارش نمی‌شود. من نوکری این مردم را کردم. وقتی به وزارت کشور رفتم و پرسیدند کدام استان می‌روی؟ گفتم محروم‌ترین استان می‌روم. بین سیستان و بلوچستان، ایلام و لرستان من لرستان را انتخاب کردم. الان هم در لرستان به من علاقه دارند. من نوکری آن‌ها را کردم. نوکری مردم خراسان و آذربایجان شرقی را کردم. در بنیاد شهید نوکری خانواده شهدا را کردم. این است که هنوز اسمم هست. در فوتبال هم باز خدمت صادقانه کردم. مردم را، ولی نعمت بدان، آن‌ها دوستت دارند. ارباب که نیستی. بعضی‌ها شهردار تهران می‌شوند و فکر می‌کنند ارباب هستند. باید مردم دوستت داشته باشند. حالا رای هم بیاور. طرف در مجلس رای آورده، ولی خودش می‌داند رای ندارد. اگر رای از روی عشق و علاقه نباشد، به درد نمی‌خورد. من ۵ رای صادقانه داشته باشم، برایم کافی است. می‌فهمم در جامعه فوتبال کار کردم. همه هماهنگ کنند به من رای ندهند، من نباخته‌ام. مجمع می‌بازد. اگر هم با بررسی دقیق به من رای ندهند و به کسی بهتر از من رای دهند، دست‌شان را می‌بوسم. مگر می‌شود فوتبال که صنعت پردرآمد است، درآمد نداشته باشد و همه دنبال پول بدوند. فدراسیون فوتبال هم همیشه طلبکار باشد و هیچوقت به‌دست نیاورد.

مشابه این رفتار شما را علی کریمی انجام داد و آمد، چند رای آورد و رفت. گفت من آمدم ثابت کنم این مجمع آدم فوتبالی نمی‌خواهد

علی کریمی را مثل پسرم دوست دارم. پسر من خدایی نکرده محکوم به اعدام شود هم مگر می‌توانم اسمش را نیاورم؟ به خدا تمام جوان‌ها را مثل پسرم دوست دارم. چون همیشه با جوان‌ها زندگی کردم. وقتی جوان بودم در فوتبال بودم. وقتی پرسپولیس را گرفتم، رفتم سر تمرین ۱۸ توپ کاشتم و شوت زدم. فوتبالم خوب بود و در آمریکا هم بازی می‌کردم. حشمت خان مهاجرانی وقتی فهمید در آمریکا درخشیدم، پیغام داد بیا آرژانتین، ولی نرفتم، چون نمی‌توانستم به آمریکا برگردم و ویزایم می‌سوخت. رایکوف خیلی من را دوست داشت و ۲ بار گفت بیا استقلال. منصور پورحیدری هم گفت دیوانگی نکن و به استقلال بیا. در آموزشگاه‌های کشور کنار پورحیدری و حجازی و روشن و نصرالله عبدالهی و جانملکی بودیم و تیم عجیبی داشتیم. آموزشگاه‌های کشور آن موقع می‌توانست ۸ بازیکن به تیم ملی بدهد. الان اصلا نداریم.

علی کریمی در آن مجمع نماد اعتراض بود؟

من بعدا به علی کریمی اعتراض کردم. چون اصلا دوره مدیریت نگذرانده بود. نوشته بود ۴ سال مدیریت، ولی این تعریف نشده بود. مثلا وقتی من می‌خواهم به فدراسیون فوتبال بروم، پشت سرم دوره مدیریت کلان هست. اداره فدراسیون فوتبال بسیار سخت است. شما باید یک هارمونی در تمام اعضا ایجاد کنی که بتواند این کار را پیش ببرد. علی کریمی اشتباه کرد و تصورش این بود که نام علی کریمی رای دارد. نام علی کریمی در اذهان عمومی رای داشت، نه در فدراسیون فوتبال. من هم آن شرایط را دارم و اینطوری نیست، چون امیر عابدینی هستم و نوکر فوتبال بودم، در مجمع رای بیاورم. مجمع رای خودش را دارد، ولی من مبارزه خودم را می‌کنم. کریمی فکر کرد خوشنامی‌اش در سطح مردم می‌تواند تاثیرگذار باشد.

source