ریکاردو ساپینتو در حالی برای دومین بار هدایت استقلال را در دست گرفته که در گذشته هم مربیانی با دو یا چند دوره حضور در لیگ ایران، عملکرد‌هایی متفاوت به جا گذاشته‌اند. نام‌هایی مانند وینگو بگوویچ، لوکا بوناچیچ و واسیلی گوجا به واسطه سال‌ها فعالیت، تقریباً به چهره‌هایی بومی بدل شده‌اند. در مقابل، افرادی، چون ارطغرل ساغلام، یورگن گده، انگین فیرات، یوگنی سکومورخوف، ادسون تاوارس و دیگران، نتوانستند اثر ماندگاری در ذهن‌ها به‌جا بگذارند. اما چهره‌هایی همچون تونی اولیویرا، مصطفی دنیزلی، زلاتکو کرانچار، استانکو پوکله‌پوویچ و دراگان اسکوچیچ، با تکرار حضور در فوتبال ایران خاطرات تلخ و شیرینی رقم زدند. ساپینتو نیز برای جا گرفتن در لیست چهره‌های موفق، نیازمند عملکردی بهتر از دوره نخست خود است.

مصطفی دنیزلی که کارنامه درخشانی در تیم‌های فنرباغچه و گالاتاسرای و تیم ملی ترکیه در یورو ۲۰۰۰ دارد، از میانه لیگ چهارم با تیم پاس وارد فوتبال ایران شد. رتبه‌های ششم و دوم حاصل کار او در این تیم بود. نمایش هجومی تیمش باعث شد پرسپولیس در لیگ ششم سراغ او برود. اگرچه فصل نخستش جامی برای سرخ‌ها به همراه نداشت، اما فلسفه تهاجمی‌اش چنان تأثیرگذار بود که پس از ناکامی حمید استیلی، او در لیگ یازدهم دوباره روی نیمکت قرمز‌ها نشست.

در فاصله میان این دو حضور، دنیزلی با بشیکتاش قهرمان ترکیه شد و بازگشتش با نمایشی جذاب در شهرآورد مقابل استقلال همراه بود. پرسپولیس اگرچه شکست‌های سنگینی در آن فصل داشت، اما هواداران به خاطر برد در دربی ۷۴، مایل بودند او را حفظ کنند. مشکلات شخصی، اما مانع شد. بعد‌ها در تبریز و با تراکتور، دوباره همان بازی‌های تماشایی و در نهایت جدایی ناگهانی تکرار شد.

سرنوشتِ «مربیان خارجیِ برگشتی» در فوتبال ایران/ تجربه‌هایی متفاوت، از قهرمانی تا جداییِ تلخ

مرحوم کرانچار؛ موفق در سپاهان، ناکام در پرسپولیس

پس از عملکرد ضعیف نلو وینگادا، زلاتکو کرانچار به‌عنوان سرمربی پرسپولیس انتخاب شد؛ چهره‌ای با سابقه هدایت تیم ملی کرواسی در جام‌جهانی ۲۰۰۶؛ تیم کم‌ستاره‌اش نتوانست فصل را به پایان برساند و پس از ۲۱ هفته، با رتبه سوم جای خود را به علی دایی داد، اما کرانچار در ادامه، با سپاهان روز‌های درخشانی رقم زد؛ قهرمانی لیگ و سپس فتح جام حذفی. او پس از تجربیاتی در قطر و کرواسی دوباره به ایران برگشت، ولی این‌بار در سپاهان و تیم ملی امید نتایج چندان رضایت‌بخشی کسب نکرد.

تونی اولیویرا، نامی آشنا برای هواداران تراکتور است. مربی خوشنام پرتغالی در سه دوره مختلف هدایت این تیم را بر عهده داشت. در دوره نخست، تراکتور نایب‌قهرمان شد. در ادامه، با جانشینی مجید جلالی، تیم را به قهرمانی جام حذفی رساند. بازگشت دوباره‌اش نیز با نایب‌قهرمانی پرحاشیه و تاریخی در لیگ چهاردهم همراه شد. او پس از آن فصل نیز در تیم ماند، اما نتایج ضعیف و اختلافات با مدیریت، سبب شد پیش از هفته چهاردهم فصل ۹۵-۹۴، پرونده‌اش در تبریز بسته شود.

استانکو؛ معمار قهرمانی‌های دهه ۷۰

استانکو پوکله‌پوویچ که به‌نوعی معادل «برانکو» در دهه ۷۰ شمرده می‌شود، ابتدا هدایت تیم ملی را برعهده داشت، اما پس از ناکامی در بازی‌های آسیایی هیروشیما ۱۹۹۴، با کنار رفتن از تیم ملی، راهی پرسپولیس شد. او تیمی از هم پاشیده را به قهرمانی‌های متوالی رساند و سبک مدرنی از فوتبال را در ایران پیاده کرد. در ادامه اما، حضورش در تیم‌هایی، چون داماش و سپاهان نتایج درخشانی به همراه نداشت. سقوط داماش به دسته پایین‌تر نقطه تاریک کارنامه او بود، با این حال، میراث مثبتش در ذهن هواداران باقی ماند.

دراگان اسکوچیچ تا پیش از لیگ بیست‌وچهارم، بیشتر به‌عنوان مربی قابل احترام، اما نه قهرمان‌ساز شناخته می‌شد. کار در تیم‌هایی، چون ملوان، فولاد، خونه‌به‌خونه، صنعت نفت و تیم ملی، چهره‌ای سخت‌کوش از او ساخته بود. اما بازگشتش به لیگ برتر با تراکتور و نمایش‌های مقتدرانه این تیم، جایگاهش را در میان مربیان شاخص ارتقا داد. ترک تیم زیر ۲۱ سال کرواسی و آمدن به تبریز، تصمیمی بود که حالا می‌توان آن را موفقیت‌آمیز دانست. اسکوچیچ اکنون با سابقه ۱۳۸ بازی در لیگ برتر، در مسیر تثبیت نام خود در تاریخ فوتبال ایران حرکت می‌کند.

source