به گزارش خبرورزشی، گئورگی گولسیانی در تازهترین گفتگوی خود دوباره همان حرفهای همیشگی را تکرار کرده است.
«من آماده بودم، ولی متأسفانه ابتکار عمل از سمت باشگاه نبود و التماس کردن نیز اخلاق من نیست. دقیق نمیدانم دلیل باشگاه برای پایان همکاری چه بوده، اما من به تصمیم باشگاه احترام میگذارم. این مسائل نیز بخشی از فوتبال است و من با سربلندی راه خودم را ادامه میدهم. مهمترین مسئله این بود که من با سربلندی و خاطرات خوب از باشگاه جدا شدم.
دوران حضورم در پرسپولیس برایم فوق العاده بود. بهترین گلزن خارجی شدن و ۱۰۰ بازی در سه فصل افتخار بزرگی است، اما مهمتر از همه چیز برای من، ارتباطی بود که با هواداران و همتیمیهای خود داشتم. برای من افتخار بزرگی بود بخشی از تاریخ باشگاه باشم و همیشه این خاطرات را حفظ خواهم کرد.»
هیچکس کوچکترین تردیدی در صحت این ادعاها ندارد. این ستاره گرجستانی در فوتبال کشور ما پیراهن ۴ تیم را پوشیده و انصافاً تمام و کمال در اختیار آن تیمها بوده است. اوبا ذوب آهن چهره شد، در نساجی و سپاهان و پرسپولیس نیز همواره حرفه ای و همیشه تمام توانش را برای تیمش میگذاشت و الگویی تمام قد برای سایرین بود.
گولسیانی به لحاظ فنی همواره در سطح استاندارد حرفهای و از نظر شخصیتی نمونهای از یک بازیکن کامل بود. او به فوتبال ما کمک کرد تا سطح بالاتری را تجربه کند و البته که فوتبال ما هم به او کمک کرد تا به آرزویش بعد از ۳۰ سالگی برسد؛ دعوت به تیم ملی و بازی در یورو که به لطف پیراهن پرسپولیس به دست آمد.
یک مدافع گلزن که خاطرات خوب و بد مختلفی از خود به جا گذاشت. از آن پنالتی برابر الدحیل در لیگ قهرمانان آسیا که از دست داد و باعث حذف پرسپولیس و رفتن یحیی گل محمدی شد، تا زدن گل قهرمانی در آخرین جام قرمزها و البته رکوردهایی که خودش هم به آن اذعان دارد.
اما واقعا معلوم نیست چرا این بازیکن در یک ماه اخیر با این خودزنیها تیشه به ریشه هر آنچه از شخصیت خود ساخته، میزند. همه از او خاطرات خوشی داشتیم اما حالا مثل «درمانده» ها جوری حرف میزند که انگار دنیا به آخر رسیده و هیچ تیم فوتبال دیگری جز پرسپولیس وجود ندارد!
یک بازیکن حرفهای خیلی خوب میداند که یک روز میآید و یک روز باید برود. این حق هر مربیست که نفراتش را خودش انتخاب کند. مربیان قبلی در همه تیمها گئورگی را میخواستند و به او اعتماد داشتند و بازی میدادند. حالا یک مربی پیدا شده که به هر دلیل شما را نمیخواهد، ایرادش چیست؟
چرا باید هر دو روز یکبار مصاحبه کنید و از علاقه خود به پرسپولیس گفته و هواداران را نسبت به مربی جدید بدبین کنید؟ کجای این کار حرفه ای است؟ هواداران پرسپولیس به درستی و به حق، ذهنیت خوبی از شما دارند، چرا باید با تکرار مداوم این حرف که «من آماده بودم و مرا نخواستند» ذهنها را آماده کنید که در پی اولین شکست به مربی جدید حمله کنند؟
اصلا مگر شهادت بازیکن به «آماده بودن» دلیلی برای جذب یا حفظ اوست؟ گولسیانی در حالی از رابطه خوبش با همبازیانش حرف می زند که در عمل دارد با این مصاحبه ها عرصه را برای آنها تنگ می کند! در کوران بازیها هر کسی ممکن است اشتباهی کند و با اولین اشتباه مدافعان، یعنی پورعلی گنجی و کنعانی زادگان، هواداران احساساتی اسم او را فریاد می کشند و روحیه دو ملی پوش را خراب می کنند!
اگر گئورگی همانطور که ادعا میکند «عاشق پرسپولیس و هوادارانش است» باید مثل همیشه حرفهای رفتار کرده و سراغ آینده خود و خانوادهاش برود و همیشه حامی و طرفدار پرسپولیس بماند. مگر این فوتبال کم ستاره هایی داشته که اسمشان را تریلی نمی کشید؟ همین پرسپولیس مگر محمدخانی، پیوس، محرمی، عابدزاده، دایی، پروین، باقری و … را نداشت؟
کی بیاد دارید که نامداران بعد رفتن از پرسپولیس یا استقلال یا هر تیمی دیگر هر روز در مورد آن صحبت و روی بازیکن و مربی فشار بگذارند؟ مگر ادعا نداری پرسپولیسی یا استقلالی یا لااقل «حرفهای» هستی؟ پس «وا بده» برادر! برو دنبال زندگی و فوتبالت و دست از سر تیم سابق بردار!
گولسیانی در کلام میگوید: «التماس کردن در مرام من نیست» اما بهتر از هر کسی میداند این گونه حرف زدن و رفتار کردن، به مراتب بدتر از التماس کردن است!
اینجا را ببینید: برخلاف میل خودم از پرسپولیس جدا شدم/ من حاضرم برگردم، باشگاه من را نمی خواهد!
source