گزارش|
نایب قهرمانی تیم ملی فوتبال کشورمان در تورنمنت العین، حقایق زیادی را در ابعاد فنی و روحی فاش کرد.
فیفادی آبان ماه هم با برگزاری ۲ بازی مقابل کیپ ورد و ازبکستان و نایب قهرمانی در تورنمنت ۴ جانبه العین، برای تیم ملی فوتبال ایران به پایان رسید و تا ۴ ماه آینده خبری از وقفه بازیهای ملی نخواهد بود.
عملکرد فنی شاگردان قلعهنویی در این ۲ بازی خالی از ایراد نبود. تیم ملی در بازی نخست مقابل کیپورد سبک بازی دفاعی و استفاده از ضدحملات تند و تیز را در دستور کار قرار داده بود. دلیل استفاده از این نوع تاکتیک مقابل تیم ۷۱ام رنکینگ فیفا از سوی کادرفنی، آمادگی برای ارائه عملکرد منسجم دفاعی مقابل تیمهای بزرگی که در جام جهانی مقابل آنها قرار خواهیم گرفت عنوان شد. همینجا سوال جالبی در ذهن اهالی فوتبال پیش آمد: آیا کیپورد آنقدر تیم بزرگی هست که اتخاذ چنین سبک بازی، یک تمرین مناسب برای بازی مقابل تیمهای قدرتمند به حساب بیاید؟ و اینکه آیا حتی قرار است مقابل تیمی، چون کیپورد که در سید ۴ قرعهکشی جام جهانی قرار دارد هم، تاکتیکی با تمرکز بر گل نخوردن و استفاده از ضدحملات و توپهای هوایی در دستور کار قرار بگیرد؟ آیا مقابل تیمهای سید ۳ و ۴ که حداقل قویتر از ایران محسوب نمیشوند هم باید دفاع کنیم؟!
چرا فوتبال ایران در مسیر جام جهانی نگرانکننده است؟
ادعای اصلی امیر قلعهنویی و دستیارانش از روز اول، ارائه نمایش هجومی و چشمنواز تیم ملی بوده و بارها در مصاحبههای مختلف تاکید شد که سبک بازی تیم ملی حداقل مقابل حریفان ضعیفتر یا همسطح عوض نخواهد شد؛ حتی اگر مشکلاتی در فاز دفاعی نیز به وجود آید. حالا پس از نزدیک به ۳ سال، با نزدیک شدن به جام جهانی و افزایش فشارها و انتقادات، سبک بازی تیم ملی در بازیهای تدارکاتی ناگهان عوض میشود و بار دیگر به همان تفکر سنتی دفاع – ضدحمله دوران کیروش روی آورده میشود.
نکته جالب توجه این است که تیم ملی در ارائه این نوع بازی نیز مشکلات بزرگی داشت. بدیهی است وقتی تمرکز تیم بر دفاع لایه لایه و پوشش مناسب عمق دفاعی است، قرار نیست موقعیتهای باکیفیت و پرتعدادی برای تیم ملی خلق شود؛ پس باید از ضدحملات به خوبی استفاده کرد. اتفاقی که به خصوص در بازی با کیپ ورد و تا حدودی مقابل ازبکستان رخ داد، اضافه شدن ناقص بازیکنان هنگام ضدحملات به محوطه حریف و حضور کمتعداد سفیدپوشان موقع ارسالهای زمینی و هوایی بود و کسی برای قطع به موقع توپ در محوطه حریف حاضر نبود. وقتی تصمیم بر استفاده از ضدحملات گرفته میشود، تمامی بازیکنان بهویژه هافبکهای تیم باید نقش باکس تو باکس خود را به خوبی اجرا کنند و با سرعت مناسب انتقال سریع توپ از دفاع به حمله را محقق کنند.
همچنین ضعف بازیسازی و پخش مناسب توپ هنگام پرس حریف باز هم به چشم میخورد. در هر ۲ دیدار هنگام پرس بازیکنان حریف روی مدافعان تیم، نوعی اضطراب در تیم مشاهده میشد و توپ از زیر فشار حریف به خوبی خارج نمیشد. شاید یکی از تکراریترین سکانسهای این ۲ بازی، زیر توپ کشیدنهای مدافعان تیم به خصوص شجاع خلیلزاده بود.

نکات مثبت و قوت تقویت شود
البته نباید از پیشرفتهای تیم ملی در برخی زمینهها نیز غافل شد. شاگردان قلعهنویی به وضوح در پوشش فضاهای خالی و هماهنگی هنگام دفاع پیشرفت کرده بودند و در هر ۲ بازی جابهجایی مدافعان و هافبکهای تدافعی تیم هنگام شیفت کردن، به خوبی به چشم میآمد؛ البته اگر ۳۰ دقیقه ابتدایی بازی ازبکستان را فاکتور بگیریم. کانالهای چپ و راست دفاعی نیز دیگر محلی برای نفوذهای خطرناک وینگرهای حریف نبود؛ همانطور که حردانی به خوبی اورونوف که در بازی قبلی مصر را نابود کرده بود، مهار کرده بود و به او اجازه ایجاد موقعیتهای خطرناک نداد.
ضمناً باید به عملکرد خوب ایران در توپهای هوایی و ضربات ایستگاهی نیز اشاره کرد. چه در دفاع توپهای هوایی و چه هنگام حمله از روی کرنرها، بازیکنان تیم سازماندهی مناسبی داشتند و حتی در چند صحنه میتوانستیم از طریق کرنرها به گل برسیم. این مسئله میتواند نکتهای بسیار مثبت برای تیم ملی به شمار بیاید؛ آنهم در سالی که حتی در لیگهای مطرح اروپایی نیز استفاده صحیح و حداکثری از کرنرها، ضربات ایستگاهی و اوتهای بلند یک ویژگی مهم محسوب میشود.
فشار، سردرگمی و عقبگرد؛ چهره نگرانکننده فوتبال ایران در آستانه جام جهانی
مسئله عجیب دیگری که باید به آن اشاره کرد، مانور شدید بازیکنان روی ضربات پنالتی بود. درست است که احتمال دارد در یک بازی حذفی از جام جهانی کارمان به ضربات پنالتی کشیده شود، اما حقیقتا عملکرد تیم در جریان بازی و طول ۹۰ دقیقه، خیلی مهمتر از ضربات پایانی تورنمنتی است که اهمیت چندانی به لحاظ افتخار و اعتبار ندارد. چرا این نسل باتجربه تیم ملی باید از زدن پنالتی هراس داشته باشند؟ چرا نورافکن باید پس از گل کردن پنالتیهایش طوری خوشحالی کند که انگار طلسم قهرمانی آسیا را شکسته؟ چرا سرمربی تیم ملی باید از شکست در ضربات پنالتی به قدری شاکی شود که کاپیتان خود را مواخذه کند و با ناراحتی زمین را ترک کند؟ اینها همگی نشان از فشار کمرشکن روی تمامی اعضای تیم ملی است.
کاش حداقل کارشناسان و رسانهها تا این حد از اهمیت نتیجهگیری در اینطور رقابتها و بازیهای آمادهسازی نمیگفتند و نمینوشتند تا به این مرحله نرسیم؛ به جای آن کاش به جریان بازی و مسائل و اشکالات فنی پرداخته شود یا فضایی ایجاد شود تا اعتماد به نفس از دست رفته به همگان بازگردد. نه تنها شور و شوق بازی ملی در ساقهای ملیپوشان دیده نمیشود، بلکه حتی آن اشتیاق و هیجان قدیمی مردم برای تیم ملی نیز جای خود را به یأس و ناامیدی داده است. روزی آرزوی مردم ایران درخشش تیم ملی بود و برای پیروزیهای مهم در خیابانها صف میکشیدند تا جشن بگیرند. علاوه بر جو عمومی، خود کادرفنی و مسئولان فدراسیون نیز با واکنشها و صحبتهایشان در ایجاد این تفکر بیتقصیر نیستند.

کره و ژاپن الگو قرار گیرند
بد نیست در پایان این بررسی، نگاهی به عملکرد رقیبان همیشگی خود در آسیا نیز داشته باشیم. کرهجنوبی و ژاپن هر کدام ۲ بازی مقابل بولیوی و غنا برگزار کردند. هر ۲ تیم موفق شدند هر ۲ دیدار خود را پیروز شوند، آنهم با ارائه نمایشهایی دلپذیر و مقتدرانه، بدون حتی یک گل خورده. درست است که هیچکدام مقابل تیمهای تراز اول دنیا به برتری نرسیدند، اما گلزنی به تیمهای همسطح خود را به خوبی امتحان کردند و در این امر موفق هم بودند؛ تازه بگذریم که ژاپن در پنجره قبلی برزیل را مغلوب کرد. عربستان هم بازی اول خود مقابل ساحلعاج پیروز شد و در بازی بعدی به الجزایر باخت.
فضای رسانهای و مردمی تیمهای آسیایی در آستانه جام جهانی نیز بسیار جالب است. رسانههای کرهای و ژاپنی هر روز ضمن حمایت کامل از تیمهای کشورشان، ضعفها و ایرادات هر بازی را صراحتاً اعلام میکنند و امیدوارند مشکلاتشان در بازیهای آینده حل شود. سرمربیهای داخلیشان در کنفرانسهای پس از بازی بحث دشمنی با تیم ملی را مطرح نمیکنند و سقف آرزویشان تنها صعود از دور گروهی نیست، بلکه به حضور در جمع ۸ و حتی ۴ تیم برتر و تاریخسازی در جام جهانی فکر میکنند. ضمناً فدراسیونهایشان از همین حالا برای بازیهای تدارکاتی مناسب پس از قرعهکشی برنامه دارند و حتی افرادی را برای بررسی کمپهای تمرینی و شرایط میزبانی آمریکا، مکزیک و کانادا مأمور کردهاند. حتی عراق که هنوز صعودش به جام جهانی قطعی نشده، با سرمربی جدید خود در مسیر پیشرفت قرار دارد و بازیهای جالبی از خود ارائه میکند. ضمن اینکه هواداران آنها بصره را برای امارات در دیدار پلیآف، تبدیل به جهنم کرده بودند و بیصبرانه منتظر حضور دوباره در جام جهانی هستند تا شاید شگفتیساز جام ۲۰۲۶ از غرب آسیا باشد.

حقیقت غیرقابل انکار این روزهای تیم ملی فوتبال، عدم همدلی و اتحاد مردم، رسانهها، بازیکنان، کادرفنی، فدراسیون و کارشناسان با یکدیگر است. شاید بتوان از فرصت باقیمانده تا پنجره ملی بعدی و همینطور مشخص شدن گروهبندی، به خوبی استفاده کرد تا ضمن رفع ایرادات بنیادین فنی در بازیهای تدارکاتی آینده، فضای تاریک و ناامیدانه کنونی نیز از بین برود.
انتهای پیام/
source