اوسمار ویرا و ریکاردو ساپینتو در شرایطی پای به ۱۰۶اُمین دربی پایتخت گذاشتند که هیچ‌کدام در دربی‌های قبلی خود پیروز نشده بودند و تصور می‌شد امروز رویکردی هجومی برای گلزنی و کسب ۳ امتیاز در پیش بگیرند؛ اما آنچه در زمین رخ داد اصلاً مطابق پیش‌بینی‌ها نبود. هر ۲ سرمربی تمرکز اصلی خود را روی‌گل نخوردن، بستن فضا‌های خالی و پوشش نقاط ضعف خود قرار داده بودند و عملاً این اتفاق باعث شد بازی سرد و بی‌روح شود.

در نیمه اول استقلال با یک مید بلاک حساب‌شده بازی را آغاز کرد و این کار پرسپولیس را برای خلق موقعیت سخت کرده بود: البته اورونوف مطابق انتظار در ۲۰ دقیقه ابتدایی خطرناک ظاهر شد و بار‌ها با حمل توپ‌های طولانی و کار‌های ترکیبی سعی در باز کردن دروازه استقلال کرد، اما ضربات آخر او دقت کافی را نداشت. پس از یک شروع قابل قبول، انگار ۲ تیم دست یکدیگر را خوانده بودند و اجازه موقعیت‌سازی را نمی‌دادند. اوسمار فهمیده بود حرکات کوشکی و آسانی از کناره‌ها و داخل زدن‌های این ۲ بازیکن تکنیکی و شوتزن بسیار خطرناک است، پس به مدافعان کناری خود علی‌الخصوص اوریه دستور داده بود تا عقب بنشینند و بالا نزنند تا فضای پشت سر آنها خالی نشود. 

از سوی دیگر کنعانی‌زادگان، پورعلی گنجی و همینطور ۲ هافبک میانه میدان سرخ‌ها یعنی سروش و سرلک به خوبی در کار‌های دفاعی شرکت می‌کردند و همین منجر به خاموشی مهاجمان استقلال شده بود، تا آنجا که می‌توان گفت عملاً مونیر الحدادی را در زمین ندیدیم.

تنها موقعیت خطرناک استقلال در نیمه اول شوت از راه دور آسانی بود که خطرناک از کنار دروازه به بیرون رفت. مدافعان استقلال هم پس از غلبه بر استرس ابتدایی خود، رفته رفته هوشیارتر شدند و در دوئل‌ها موفق بودند. اندونگ و رزاقی‌نیا هم به بازی مسلط شدند و یک نظم نسبی در فاز دفاعی برای آبی‌پوشان ایجاد شد.

پیشرفت استقلال در شروع نیمه دوم هم محسوس بود. ساپینتو بین نیمه پرس خود را بالاتر آورد و استقلال بازی را انفجاری‌تر آغاز کرد. مدافعان پرسپولیس که انگار جا خورده بودند، چند اشتباه نیز مرتکب شدند و یکی دو موقعیت جدی برای استقلال ایجاد شد که سحرخیزان و قلی‌زاده استفاده نکردند.

اوسمار برای مقابله با فشار استقلال، تصمیم به حفظ توپ گرفت و مالکیت خود را بالاتر برد تا بازی را آرام کند. با ورود احمدزاده و بیفوما، پرسپولیس توپ را در اختیار گرفت و سعی در بازی‌سازی و ارسال پاس‌های خط شکن کرد، اما انگار برای در پیش گرفتن این سبک بازی کمی دیر شده بود و بازیکنان به لحاظ بدنی تحلیل رفته بودند. آبی‌پوشان نیز با حفط آرامش خود، به خوبی در محوطه جریمه خود جمع می‌شدند و از دروازه خود محافظت می‌کردند. تک موقعیت پرسپولیس در نیمه دوم نیز از یک کار ترکیبی روی یک ضربه ایستگاهی به دست آمد که میلاد محمدی قدر این توپ را ندانست تا در ادامه شوت بیفوما تحت فشار بیرون رود.

 

چرا دربی گل نداشت؟

در نهایت این دربی نسبتاً سرد و بی‌روح بدون گل مساوی به پایان رسید تا سرخابی‌ها با رویکردی محافظه کارانه حداقل امتیاز را کسب کنند. شاید همین ترس و فشار بیش از حد ۲ تیم از شکست باعث شد تا یخ این دربی آنطور که باید و شاید آب نشود و شاهد بازی جذابی نباشیم.

از کیفیت بد چمن استادیوم اراک نیز نباید غافل شد. هر ۲ تیم علاقه بسیار زیادی به کار‌های ترکیبی و پاس‌های کوتاه در یک سوم حریف داشتند، اما ناهمواری زمین در برخی قسمت‌ها باعث می‌شد پاس‌های نهایی به مقصد نرسد و در نیمه اول چندین بار شاهد سر خوردن بازیکنان نیز بودیم.

همچنین تعداد کم هوادار نیز باعث شده بود شهرآورد آن جو همیشگی و پر تب و تاب را نداشته باشد و اثرگذاری هواداران بر بازی کمتر از همیشه باشد.

با حساب این مساوی، ۲ تیم اختلاف کم امتیازی خود در جدول را حفظ کردند و باید شاهد کورس داغ صدرنشینی در هفته‌ها و بازی‌های آینده باشیم، جایی که خبری از محافظه‌کاری و ترس مقابل سایر تیم‌های لیگ نخواهد بود و ۲ تیم بازی هجومی و موردنظر خود را مطابق معمول ارائه خواهند داد؛ برعکس بازی‌های بزرگ که ظاهرا استراتژی نتیجه‌گرایی و نباختن حاکم در فوتبال ایران، حتی بر تفکرات سرمربیان خارجی نیز اثر گذاشته است.

 

چرا دربی ۱۰۶ گل نداشت؟

source