به گزارش خبر ورزشی، رضا عنایتی اواخر پاییز سال ۱۳۸۸ از استقلال کنار گذاشته شد و طی بیانیه‌ای به او لقب نامتعارف “دندان پوسیده” دادند!

عنایتی پس از آن اتفاق عطای ماندن در جمع آبی جوشان را به لقایش بخشید و راهی امارات شد. او پنجم خرداد سال ۸۹ طی مصاحبه‌ای اختصاصی با خبر ورزشی بسیاری از ناگفته‌های استقلال در سال ۸۸ را افشا کرد:

– به من می‌گفتند رضای آقای گل. من با کلی افتخار و عنوان در سال ۸۸ به استقلال برگشته بودم و توقع نداشتم روی نیمکت بنشینم. البته بقیه مهاجمان استقلال هم همین وضعیت را داشتند.

– لطفی که آقای حسین قریب (مدیرعامل اسبق استقلال) در حقم کرد را تا ابد یادم نمی‌رود. بهار سال ۱۳۸۵ و یک روز پس از قهرمانی استقلال در لیگ پنجم حرفه‌ای، به دفتر ایشان رفتم. در آن مقطع آقای گل لیگ برتر و ملی پوش بودم. استقلال هم به لیگ قهرمانان آسیا صعود کرده بود و قطعاً به من نیاز داشت ولی پیشنهاد اماراتی‌ها به دستم رسیده بود و سراغ مدیرعامل استقلال رفتم. آقای قریب گفت: اینجا خانه خودت است. اگر می‌خواهی بمان و اگر هم دوست داری، برو. اگر منافع و آینده‌ات در آنجا بهتر تامین می‌شود، برو. شما کدام مدیرعامل را سراغ دارید که اینطوری با بازیکنش حرف بزند؟ آقای قریب به حرفش عمل کرد و بدون هیچ مشکلی رضایتنامه من را داد.

-سال ۸۸ به استقلال برگشتم تا خاطرات خوش را تکرار کنم ولی رفته رفته فضا به گونه‌ای عوض شد که برای فرار کردن از استقلال نذر کردم!

– مشکلاتم در استقلال( منظور عنایتی سال ۸۸ است ) از هفته سوم لیگ نهم شروع شد.

-بعد از بازی برگشت با سپاهان در لیگ نهم که بازی را به آنها در اصفهان باخته بودیم، با امیر قلعه نویی و شاگردانش مواجه شدیم. سپاهانی‌ها هم در همان هتلی بودند که استقلال اقامت کرده بود ولی به خاطر اینکه با قلعه نویی و بازیکنان سپاهان مواجه نشویم، به سمت لابی نرفتیم چون همینطوری هم انگ طرفداری از امیرخان را به ما چسبانده‌اند! همان لحظه مهدی رحمتی که دروازه‌بان سپاهان بود، به من زنگ زد و گفت: “خانه ما نزدیک است. اگر دوست دارید، با من آنجا برویم” من هم استقبال کردم و با سیاوش اکبرپور و حسین کاظمی رفتیم منزل رحمتی.

– وقتی از منزل رحمتی به هتل برگشتیم تا راهی فرودگاه شویم، به ما گفتند: اتوبوس استقلال ۲۰ دقیقه قبل حرکت کرده! در واقع ۴۰ دقیقه قبل از قرار قبلی حرکت کرده بود و معلوم بود تعمدی در کار است. خلاصه با تاکسی به فرودگاه رسیدیم. البته چهار بازیکن دیگر استقلال هم همین حالت را داشتند و با تاکسی آمده بودند ولی کسی آنها را مواخذه نکرد. وقتی به فرودگاه رسیدیم، آقای غلامحسین مظلومی که در آن مقطع مدیر تیم بود، آمد و گفت صمد مرفاوی گفته شما سه نفر فردا سر تمرین نیایید.

– وقتی هواپیما به فرودگاه مهرآباد رسید، سراغ آقای مرفاوی رفتم تا خداحافظی کنم. به ایشان گفتم شما گفتید ما دیگر سر تمرین نیاییم؟ گفت: بله چون با تیم نبودید. من دلیل آوردم و حرف‌هایم را زدم. آقا صمد هم گفت به ما خبر می‌دهد. همان شب موبایل زنگ خورد و دکتر نوروزی گفت آقای مرفاوی گفته فردا بیایید سر تمرین.

– بعد از این اتفاق فکر می‌کردیم داستان تمام شده است اما دقیقاً فردای روزی که از اصفهان برگشتیم سیامک رحیم‌پور (مربی وقت استقلال) زنگ زد و گفت: آقای واعظی آشتیانی گفته شما حق تمرین ندارید! بعد از آن هم که علیه من حکم دادند و مشخص شد همه چیز دست مدیرعامل استقلال است و ایشان می‌خواهد ما را خراب کند.

– باور کنید اگر من با کله تو صورت داور می‌زدم، چهار جلسه محروم می‌شدم  تازه سه جلسه آن را هم می‌بخشیدند اما چطور می‌شود یک باشگاه بازیکن خود را ۸ جلسه محروم کند؟این اتفاقات را که دیدم، تصمیمم برای جدایی قطعی شد و به لیگ امارات برگشتم.

– وقتی بیانیه دادند و من را با  لقب دندان پوسیده مورد خطاب قرار دادند، دلم شکست و غم وحشتناکی وجودم را فرا گرفت.

– یک عده می‌خواستند من را در استقلال خراب کنند تا به امیر قلعه نویی لطمه بزنند ولی کار خدا را ببین. من در امارات دوباره اوج گرفتم و امیرخان هم با سپاهان قهرمان لیگ نهم شد ولی اینها که می‌خواستند ما را خراب کنند الان، کجا هستند؟

– شنیده‌ام که در لیگ نهم مدعیان کاپیتانی و مهاجمان را به خاطر فرهاد مجیدی کوبیده‌اند. کسی که به مدیرعامل نزدیک بود پشت پرده‌ها را می‌دانست اما من نمی‌دانم و کسی را متهم نمی کنم.

-بیشتر بخوانید:مخالفانم در استقلال از حسادت در حال ترکیدن هستند!/ اگر من جای فرهاد مجیدی بودم، ۲۰۰ جلسه محروم می‌شدم

مدیرعامل استقلال می‌خواست خرابم کند/ کاری کردند که برای جدایی از استقلال نذر کردم!/ شنیدم مدعیان کاپیتانی را به خاطر فرهاد مجیدی می‌کوبیدند

source