به گزارش خبرورزشی، رادنی جورج لیور، که همه او را به نام «راد» میشناسند، ستارهای چپدست و کوچکاندام از استرالیا بود؛ تنها تنیسبازی که توانسته دو بار گرند اسلم کامل را فتح کند—در سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۶۹…
لقبش را «راکت» گذاشته بودند، نه فقط به خاطر سرعت بازیاش، بلکه به دلیل درخششی که در زمین داشت. اما بدون بیاحترامی به اسطورهها، باید گفت ورزشی که امروز در رقابت میان یانیک سینر و کارلوس آلکاراز میبینیم، عملاً گونهای متفاوت از تنیس آن دوران است. با این حال، با وجود گذشت بیش از نیم قرن، شباهتی کلیدی باقی مانده: حالا، بیش از هر زمان دیگری، احتمال تکرار یک گرند اسلم کامل در سه سال آینده وجود دارد—و این بار، شاید از سوی یکی از این دو ستاره جوان.
در دورهای که بیورن بورگ و جان مکانرو در صحنه بودند، گرند اسلم دیگر معنای خود را از دست داده بود. اوپن استرالیا در بدترین زمان تقویمی برگزار میشد و بسیاری از بازیکنان اروپایی ترجیح میدادند قید سفر به آنسوی دنیا را بزنند. با پایان دهه ۱۹۸۰، زمینهای چمن جای خود را به سطح سخت ملبورن پارک دادند و نسل تازهای از قهرمانان ظهور کرد: سامپراس، آغاسی، بکر، ادوبرگ. با این حال، هیچیک از آنها کامل نبودند—نه در سطح بازی و نه در تنوع پیروزی. سامپراس و مکانرو هرگز در خاک عملکرد درخشانی نداشتند و موفقیتهایشان عمدتاً محدود به یکیدو نوع زمین باقی ماند.
در ادامه، عصر سلطه بیچونوچرای «بیگ تری» آغاز شد: فدرر، نادال، جوکوویچ—و سپس اندی ماری بهعنوان چهارمین عضو فهرست «فب فور». حتی پشت آنها هم بازیکنانی نظیر بردیخ، سونگا، دل پوترو، واورینکا و چیلیچ صف کشیده بودند. رقابت در هر گرند اسلم، در بالاترین حد ممکن بود. فدرر بر ویمبلدون حکومت میکرد، نادال بر رولان گاروس، و جوکوویچ بر ملبورن. همین موجب شد که هیچکس نتواند تمام تورنمنتها را در یک سال فتح کند.
نزدیکترین تلاش در سال ۲۰۲۱ بود: جوکوویچ سه گرند اسلم اول فصل را برد و تنها یک پیروزی تا جاودانگی فاصله داشت—فینال اوپن آمریکا برابر مدودف. اما همانجا متوقف شد. بعد از آن، بسیاری باور کردند که اگر این سه نابغه با مجموع ۶۶ گرند اسلم در کارنامه موفق نشدند، پس بعید است دیگران بتوانند.
اما امروز شرایط فرق کرده است. حالا تنها دو چهره در اوج قرار دارند: سینر و آلکاراز. این دو، در سال گذشته، هرکدام دو گرند اسلم را بین خود تقسیم کردند. امسال هم سینر با نتیجه ۲–۱ پیش افتاده و تنها یک گرند اسلم باقی مانده. حتی سه امتیاز ازدسترفته در پاریس هم میتوانست ورق را کامل به سود او برگرداند. برتری خاصی روی هیچ سطحی وجود ندارد؛ همانطور که فینال ویمبلدون نشان داد، کاهش تنها سه درصد از کیفیت بازی برای شکست کافیست.
تنیس امروز دیگر آن ورزش تکنیکی سابق نیست؛ بسیار فیزیکیتر شده، راکتها پیشرفتهترند، توپها سریعترند و زمینها متفاوتتر. عکسهایی از ویمبلدون ۱۹۸۵ وجود دارد که نشان میدهد زمین عملاً در وسط خط سرویس سوراخ شده، آن هم به دلیل بازیهای کوتاه و هجومی. حالا اما بازی از انتهای زمین انجام میشود، با رالیهایی هفت یا هشتضربهای. سینر و آلکاراز توپهایی میزنند که حتی جوکوویچ—که حالا با سرعتی حدود ۲۰ کیلومتر کمتر از گذشته بازی میکند—هرگز نمیزد.
شاید در آینده بازیکنانی مانند فونسکا ظهور کنند، اما برای سه سال آینده، صحنه تنیس جهانی فقط متعلق به دو چهره است: دو وارث شایسته برای راد…
source