طرفداری | بعد از پیروزی راحت ۳-۰ چلسی در ناتینگهام، مالک فارست معطل نکرد و در نیمهی دوم درجا تصمیم خود را گرفت و پس از پایان بازی، مربی خود را بعد از هشت بازی از پست خود برکنار کرد.
دنیای فوتبال میدانست از آن عروسیهایی است که خطبه را در جهنم خواندهاند. از اساس و بنیان وصلت غلطی بود.
آنجلوس ماریناکیس، مالک فارست، شهرهی آفاق است. او مربی قابل و موفقی چون نونو اسپیریتو را ناگهان و بیمعطلی در آغاز فصل خلع میکند و آنژ پوستکوعلو را که در تابستان از تاتنهام اخراج شده بود، به خدمت میگیرد. دو مربی با دو سبک و کار کاملاً متفاوت.
نکته اینجاست پوستکوعلو وارد چه جهنمی شده و با چه کسی طرف خواهد بود. فارست و پوستکوعلو چوب تصمیمات غلط خود را میخورند. زمانی که با تماشای بازی جزئیاتی را یادداشت میکردم، این جمله را نوشتم: خیلی بعید میدانم پوستکوعلو روز پنجشنبه هنوز سرمربی فارست باشد.
تماشاگران دو تیم هم این را میدانستند وقتی اینبار فریاد میزدند: «تو در همان رختکن اخراج میشی!»
و ظاهراً جریان از همین قرار هم بود.
این رکوردی است که «بیگ آنژ» خواهان آن نیست؛ ۳۹ روز، و این کوتاهترین دورهای است که یک مربی در طول یک فصل کنار گذاشته شده است. در مجموع، این رکورد فقط توسط حضور سم آلاردایس در لیدز که ۴۰ روز مشغول بود و تحت توافقی تا پایان فصل انجام شد، جابهجا میشود.

بیایید این موضوع را باز کنیم. هشت بازی، بدون بردی، یک دستمزد خوب، ۳۹ روز، یک فاجعه.
آنجلوس ماریناگیس مربیای را که فارست را به اروپا برد، اخراج کرد و دوستش را که فلسفهی کاملاً متفاوتی داشت، استخدام کرد، کسی که، راستش را بخواهیم، سابقهی خوبی هم در لیگ برتر ندارد. استرالیایی یونانیالاصل تمام کارهای خوبی که قبل از او انجام شده بود را با سرعت و رکورد کمنظیری منهدم کرد و فصل باشگاه از همین حالا نابود شد.
و حالا جناب ماریناگیس بعد از هشت بازی دوباره مربی را اخراج میکند و جستوجو برای مربی بعدی از همین حالا آغاز شده است. واقعاً تمامی ماجرا برایم عجیب و غریب است.
گلن هادل، بازیکن سابق تاتنهام و سرمربی سابق تیم ملی انگلیس، بعد از خبر اخراج پوستکوعلو در TNT Sports نیز اظهار تعجب کرد:
نمیدانم آنژ استادیوم را ترک کرده است یا نه، اما ترک نیمکت در دقیقهی ۶۰ یک پیام بود. تعجب میکنم ماریناکیس اینقدر زود این تصمیم را گرفت. باید میگذاشت اوضاع آرام شود و اجازه میداد آنژ کمی غرور خود را حفظ کند. این فوتبال است. هشت مسابقه مدت زیادی نیست. اگر کسی را میآورید که فکر میکنید برای باشگاه مناسب است، باید به او زمان بیشتری بدهید.

هشت بازی که تنها پنجتای آنها در لیگ برتر بود و فقط کمی بیش از یک ماه در این سمت، مدت زمان بسیار کوتاهی است تا تصمیم بگیرید که چیزی جواب نمیدهد یا خیر.
پوستکوعلو با سایهای سنگین از دوران حضورش در تاتنهام هاتسپر وارد سیتی گراند شد. او آمده بود تا ثابت کند انتخاب اشتباهی نبوده، حتی قبل از آنکه واقعاً کارش را شروع کند. و بزرگترین مشکل او این بود: تمام انتقادهایی که در زمان حضورش در لندن به او وارد بود، بلافاصله در این مدت کوتاه در سیتی گراند نیز تکرار شد.
پایبندی شدید و تزلزلناپذیر به یک سبک بازی، رویکرد سرسختی در گفتوگو با رسانهها و، مهمتر از همه، ناتوانی در ارائهی نتایج مثبت و پیوسته.
لحظات خوبی وجود داشت، بهویژه مقابل رئال بتیس، و دقایقی مقابل برنلی و ساندرلند که فارست نشان داد توانایی در هم شکستن حریفان را دارد. مشکل اینجاست، همانطور که هواداران تاتنهام هم مسلماً تأیید میکنند، در یک بازهی زمانی کوتاه، بیش از حد اتفاقات «میتوانست»، «باید میشد» و «شاید میشد» رخ داد.
علاوه بر آن، پوستکوعلو جای مردی را گرفت به نام نونو اسپیریتو سانتو که نهتنها بسیار موفق بود بلکه در رختکن و نزد هواداران احترام زیادی داشت. خیلی هم زود وستهام بعد از اخراج پاتر او را بیمعطلی قاپ زد.
نونو هویتی به تیم داده بود که باعث شد فارست فصل گذشته برای کسب سهمیهی لیگ قهرمانان بجنگد و سرانجام بعد از سه دهه آنها را با کسب سهمیهی لیگ اروپا به فوتبال اروپا برگرداند. پوستکوعلو با فلسفهای کاملاً متفاوت، رویکردی کاملاً متفاوت و شخصیتی کاملاً متفاوت آمد و این یکباره تغییر بزرگی برای فارست و بازیکنان تیم بود.
او از طرف ماریناکیس، دیوانهی باهوش، یا هر طور که مایلید دربارهی او قضاوت کنید، به این دلیل منصوب شد که بهعنوان یک برنده معروف شده بود، مردی که در استرالیا، ژاپن، اسکاتلند و فصل گذشته تاتنهام را به موفقیت در لیگ اروپا رسانده بود.
اما چیزی که فارست در این مدت کوتاه بیش از هر چیز دیگری دید، همان مردی است که فصل گذشته تاتنهام را به ردهی هفدهم لیگ برتر رساند؛ زمانی که آنها تا آستانهی سقوط به چمپیونشیپ پیش رفتند.
با این اوصاف دیر یا زود داشت، اما سوختوسوز نداشت؛ همهچیز از آغاز محکوم به شکست بود و عاقبت ازدواج جهنمی فارست و پوستکوعلو قابل پیشبینی.
دفتر عقد حتی پیش از امضای طرفین در خرمن آتش شعلهور شده بود.
source