با اینکه دنیای انیمیشن همیشه جذاب و تماشایی است اما با این وجود، آثاری هستند که بهعنوان بدترین انیمیشنهای تاریخ سینما شناخته میشوند.
در حالی که انیمیشن پتانسیل بازگو کردن برخی از خیرهکنندهترین و تماشاییترین داستانها را به شکلی جذاب دارد اما باید گفت که همه انیمیشنها موفق نیستند و انیمیشنهایی نیز وجود دارند که اصلاً جالب نیستند. چه مفهوم داستانی این انیمیشنها بوده که از همان ابتدا آنها را محکوم به فنا کرده یا نبود منابع و بودجه لازم برای به نمایش در آوردن این مفاهیم داستانی، باید گفت که تا به امروز انیمیشنهای بیشماری وجود داشتند که به موفقیت دست پیدا نکردند.
حالا بهتازگی کاربران جوان و مدرن وبسایت لترباکسد به صحبت درباره مدیوم انیمیشن پرداختند و در یکی از گفتگوهای خودشان نیز به بدترین انیمیشنهای تاریخ سینما پرداختند که نتوانستند توجه مخاطبان را به خودشان جلب کنند. در ادامه همراه با ما باشید.
۱۰. انیمیشن The Little Panda Fighter – محصول سال ۲۰۰۸
انیمیشن «پاندا کوچولوی مبارز» داستان پاندایی به نام پانکادا را دنبال میکند که در یک باشگاه بوکس مشغول به کار است اما رؤیاهای بزرگی برای تبدیل شدن به یک رقاص مشهور در سطح جهان را دارد. پس از اینکه پانکادا با شخص دیگری اشتباه گرفته میشود، حالا باید در مبارزات آتی باشگاه بوکس خودش شرکت کند و از همین رو شروع به تمرین میکند تا برای این مبارزه که احتمالاً مهمترین مبارزه زندگی اوست، آماده شود.
از همان ابتدا، فیلم «پاندا کوچولوی مبارز» به دنبال گول زدن مخاطبان است. این اثر عنوان مشابهی با انیمیشن محبوب و برجسته پاندای کونگ فو کار (Kung Fu Panda) استودیو دریمورکس دارد و در همان سال نیز به روی پرده سینماها آماده است. این در حالی است که این انیمیشن فرض داستان مشابهی نیز با انیمیشن «پاندای کونگ فو کار» دارد و میتوان گفت که هدف کلیاش این است که از محبوبیت انیمیشن «پاندای کونگ فو کار» سوءاستفاده کرده و از مخاطبان ناآگاه بهره ببرد.
انیمیشن «پاندا کوچولوی مبارز» بر خلاف سبک انیمیشن ماهرانه و درخشان انیمیشن «پاندای کونگ فو کار» استودیو دریمورکس، سبک انیمیشنسازی سادهای دارد که اصلاً بیننده را به خودش جلب نمیکند. این اثر همچنین دارای یک طرح داستانی خندهدار و عجیبوغریب است و صداپیشگی شخصیتهای آن نیز بهخوبی انجام نشده است.
۹. انیمیشن Woody Woodpecker – محصول سال ۲۰۱۷
انیمیشن «وودی دارکوب» بازسازی مدرنی از کاراکتری کلاسیک به شمار میرود که در آن، پس از اینکه یک وکیل شروع به راهاندازی یک فروشگاه در جنگل میکند، یک دارکوب به نام وودی که ساکن این جنگل است، نبردی علیه او بر سر قلمرو را شروع میکند. با این حال، وودی به شکل غیرمنتظرهای یک دوستی با پسر وکیل ایجاد میکند، دوستیای که ممکن است هم به این جنگ پایان بدهد و هم برنامههای وکیل برای از بین بردن جنگل را متوقف کند.
با اینکه شخصیت وودی دارکوب از جمله شخصیتهای نمادین و برجسته به شمار میرود ولی این اثر سینمایی نتوانسته بهخوبی شأن آن کارتونهای کلاسیک را حفظ کند و به اثری درخشان و جذاب برای مخاطبان تبدیل شود. این اثر سینمایی بیش از اندازه روی شکستن دیوار چهارم و همچنین طنزهای نهچندان جالب و بیمزه تکیه کرده و همین نیز باعث شده تا بیش از یک فیلم خانوادگی ساده و کلی نباشد.
۸. انیمیشن The Legend of the Titanic – محصول سال ۱۹۹۹
انیمیشن «افسانه تایتانیک» در ابتدا خودش را بهعنوان یک بازگویی از داستانی واقعی و آنچه در رویداد و فاجعه تایتانیک رخ داده است، معرفی میکند. اما برخلاف رویدادهای واقعی، این انیمیشن شامل مواردی همچون کوسههای اهریمنی، یک طرح خبیثانه از یک نهنگ و همچنین اختاپوسی غولپیکر است که در نهایت، مسافران تایتانیک را نجات میدهد و همه افراد در پایان زنده میمانند.
فیلم شاهکار و درخشان «تایتانیک» ساخته جیمز کامرون تأثیر فرهنگی بسیار گستردهای به هنگام اکرانش داشت و همین نیز سبب شد تا انیمیشن «افسانه تایتانیک» سعی کند تا داستانی انیمیشنی و مخصوص کودکان بر اساس این رویداد بسازد. با اینکه این اثر سینمایی سعی کرده تا این داستان را برای مخاطبان جوان و کودک لذتبخشتر و جالب کند اما با این کار جذبه پشت رویدادهای واقعی را از بین برده و در نتیجه به یک اثر نامرغوب و بد تبدیل شده که یک بیاحترامی به جانباختگان این رویداد بوده است.
۷. انیمیشن Titanic: The Legend Goes On – محصول سال ۲۰۰۰
انیمیشن دیگری که به داستان و فاجعه تایتانیک میپردازد، انیمیشن «تایتانیک: افسانه ادامه دارد…» است و داستان عاشقانه بین دو مسافر حاضر روی کشتی را دنبال میکند که یکی از آنها از جامعه طبقه بالا و دیگری از طبقه متوسط کارگری است. در همین زمان نیز حیوانات مختلف و سخنگویی در داخل کشتی تایتانیک حضور دارند که مشتاق هستند تا زندگی جدید خودشان را در دنیای جدید تجربه کنند.
این انیمیشن تازه نیز همانند انیمیشن The Legend of Titanic تأثیر تراژدی واقعی را به حداقل رسانده و صحنهها و کاراکترهای کودک پسند را وارد داستان کرده و در عین حال نیز به طور آشکار از خطوط و جنبههای داستانی فیلم «تایتانیک» جیمز کامرون تقلید کرده است. چیزی که باعث شده تا این انیمیشن با وجود این جنبههای منفی در بین مخاطبان برجسته باشد، حضور کاراکترهای حیوانی سخنگوی زیاد است.
۶. انیمیشن Finding Jesus – محصول سال ۲۰۲۰
انیمیشن « Finding Jesus» داستانی انیمیشنی و بر محوریت ایمان را بازگو میکند که در آن، دو ماهی به نام ماگلز و جوی با یکدیگر دوست هستند و از خلیج بسیار زیبای Finding Jesus دیدن میکنند، مکانی که در آن، قصههای کتاب مقدس شبانه روز گفته میشود. این دو جسارت به خرج میدهند و شروع به پخش این داستانها در بین تمام ماهیهای دریا میکنند و هر کجا که میروند، مهربانی و عشق را پخش میکنند.
فیلمهای مبتنی بر باور مسیحی در مواجه با اجتماعهای آنلاین مدرن با موانع بسیار سرسختی مواجه میشوند. انیمیشن Finding Jesus نهتنها داستانی بر محور باور و ایمان دارد، بلکه از لحاظ کیفیت انیمیشنسازی و داستان نیز حرفی برای گفتن ندارد. این اثر حرکت و جنبش بسیار اندکی در انیمیشن خودش دارد و در واقع یک فیلم نیست بلکه مجموعهای از گیفهای به طور مداوم در حال تکرار است که دیالوگهای غیرجذاب و خط داستانی سادهای در کنار آنها قرار گرفته است. این فیلم همچنین دارای یک کاریکاتور برجسته و مشکلساز است که مطمئناً اندک مخاطبانی که همچنان پس از پنج دقیقه ابتدایی مشغول تماشای فیلم هستند را از خودش دور میکند.
۵. انیمیشن What’s Up: Balloon to the Rescue – محصول سال ۲۰۰۹
انیمیشن What’s Up: Balloon to the Rescue داستان دانشمندی منزوی را دنبال میکند که راهی برای دیدن جهان بدون ترک آزمایشگاهش اختراع میکند. او و دو برادرزادهاش خانهشان را در سراسر جهان شناور میکنند تا به دنبال مشکلاتی برای حل آنها باشند و به ماجراجویی بپردازند. با این حال، وقتی انشعابات منبع انرژی آنها آشکار میشود، مشکلاتی به وجود میآید و حالا این خانواده باید مطمئن شود که این منبع به دست افراد نادرست نیفتد.
این انیمیشن سینمایی احتمالاً آشکارترین و واضحترین انیمیشن تقلیدی ساخته شده در تاریخ سینما به شمار میرود که سعی دارد تا از موفقیت بسیار زیاد شاهکار استودیو پیکسار یعنی انیمیشن بالا (Up) بهره ببرد. در حالی که انیمیشن «بالا» یک سفر احساسی از کشمکش پیرمردی با پیری را بازگو میکند، انیمیشن What’s Up بهسادگی فرض داستانی سفر پیرمردی با به پرواز درآوردن خانهاش با بادکنک را برداشته و داستان مزخرف خودش را به آن اضافه کرده است.
۴. انیمیشن Norm of the North – محصول سال ۲۰۱۶
انیمیشن «نورم از قطب شمال» داستان یک خرس قطبی عجیبوغریب به نام نور با صداپیشگی راب اشنایدر را دنبال میکند که زندگی متفاوتی با سایر خرسهای قطبی در قطب شمال دارد و همین نیز باعث شده تا او نسبت به دیگران یک طرد شده اجتماعی باشد. با این حال، وقتی قطب شمال شروع به ذوب شدن میکند، نورم سفری به شهر نیویورک را آغاز میکند تا درباره نجات کلاهکهای یخی قطبی از دست یک فرد شرور به همه بگوید، فرد شروری که به دنبال باز کردن یک فروشگاه در آن منطقه است.
انیمیشن «نورم از قطب شمال» تلاش دارد تا همه سطحهای کمدی را به نمایش بگذارد و این در حالی است که سازندگان این اثر نتوانستند از جذابیتهای انیمیشنسازی ساده آن بهره ببرند تا بتوانند آن را همانند انیمیشن مینیونها (Minions) ساخته استودیو ایلومینیشن جذاب و جالب کنند. طراحی کاراکتر شخصیت نورم و همچنین کمدی مربوط به آن جالب نیست و این در حالی است که اندک لذت این اثر مربوط به داستان پیچیده و پوچ آن است. این اثر به نمادی برای انیمیشنهای سینمایی ضعیف، نامرغوب و بد هالیوودی در دهه ۲۰۱۰ میلادی تبدیل شده است.
۳. انیمیشن Foodfight – محصول سال ۲۰۱۲
انیمیشن Foodfight که با عنوان کارآگاه جسور نیز شناخته میشود، داستان یک سوپرمارکت جادویی را دنبال میکند که وقتی بسته است، مارکها و نمادهای آن زنده میشوند و یک جامعه محکم بین عروسکهای بازاریابی شکل میدهند. با اضافه شدن Brand X شرور به سوپرمارکت، زندگی این جامعه بهزودی به خطر میافتد و حالا سگ کارآگاهی به نام دکس که اکنون بازنشسته شده، باید معمای موجود را حل کند.
در حالی که قرار دادن محصولات و برندها بهدفعات در فیلمهای مختلف انجام شده ولی این انیمیشن اثری است که قرار دادن محصولات و برندهای شرکتهای مختلف کل تصویر و مفهوم آن را در بر میگیرد. در این اثر، بینندگان شاهد تصاویر و شخصیتهایی از محصولات مختلف سوپرمارکتی هستند و همین نیز باعث شده تا بیننده احساس کند در حال تماشای یک تبلیغات طولانی و سینمایی است. علاوه بر این، کیفیت انیمیشنسازی این اثر در سطح آثار دهه ۹۰ میلادی به نظر میرسد و این در حالی است که این اثر در سال ۲۰۱۲ اکران شده است.
۲. انیمیشن Marmaduke – محصول سال ۲۰۲۲
انیمیشن «مارمادوک» بر اساس شخصیتی کلاسیک از کمیک ساخته شده و داستان شخصیت گرین دانه را دنبال میکند که خودش را درگیر شرارتها و شیطنتهای مخرب میبیند. با این حال، وقتی مالکانش او را برای شرکت در یک برنامه سگ آموزش میدهند، سبک زندگی مارمادوک تغییر میکند و این در حالی است که آنها باور دارند که مارمادوک میتواند برنده این برنامه شود.
انیمیشن «مارمادوک» محصول سال ۲۰۲۲ میلادی است و این در حالی است که در این دوران، انیمیشنها معمولاً از انیمیشنسازی برجسته و خارقالعادهای بهره میبرند. همین نیز باعث شده تا طراحی کاراکتر عجیب و نامطلوب این انیمیشن شور و ذوق بیننده را کور کند. جدای از طراحی کاراکتر بد، انیمیشنسازی این اثر نیز چندان خوب نیست و ترکیب این دو نیز باعث شده تا بیننده از ابتدا تا انتها شاهد یک هرجومرج بصری باشد. این اثر سینمایی همچنین نتوانسته بهخوبی از صداپیشههای شگفتانگیز خودش همچون پیت دیویدسون، جی کی سایمونز و دیوید کوشنر بهره بگیرد.
۱. انیمیشن The Emoji Movie – محصول سال ۲۰۱۷
انیمیشن «ایموجی» داستان یک ایموجی بیتفاوت به نام جین را دنبال میکند که در به نمایش گذاشتن تنها احساسی که به او محول شده، مشکل دارد. او پس از اینکه همه چیز را در کارش به هم میریزد، به سفری فراتر از محدوده شهرش و در سراسر تلفن همراه میرود تا بتواند یک بار برای همیشه تبدیل به یک ایموجی معمولی شود.
انیمیشن «ایموجی» نمونه اصلی و برجسته از عدم درک مناسب گرایشهای بازار از سوی شرکتها و همچنین سرمایهگذاری نادرست روی آن چیزهایی است که جوانان از آن لذت میبرند. هر کسی که از ایموجیها استفاده میکند میتواند بگوید که ایده ساخت چنین فیلمی از همان ابتدا بد است و با این حال، این فیلم ساخته شد و حتی بیشتر از آنچه که انتظار میرفت، با دخالت شرکتها بود و محصولات متنوعی در آن جای گرفته بودند. سازندگان این اثر فقط میخواستند به پول دست پیدا کنند و همین نیز باعث شده تا این اثر مورد توجه مخاطبان قرار نگیرد و به هدفی برای حمله و انتقاد بینندگان تبدیل شود.
در این مطلب به معرفی بدترین انیمیشنهای تاریخ سینما پرداختیم. نظر شما درباره این آثار چیست؟
منبع: collider
source