مصاحبه خواندنی فرانچسکو توتی: دلم برای فوتبال تنگ شده است؛ فکر نمی کردم بازنشستگی تا این حد من را آزار دهد

اسطوره جالوروسی قبول دارد که در به هم خوردن روابطش با لوچانو اسپالتی بی تقصیر نبوده است.

طرفداری | فرانچسکو توتی، اسطوره فوتبال ایتالیا و کاپیتان ابدی باشگاه رم، امروز مصاحبه‌ای خواندنی و البته احساسی با کوریره دلو اسپورت انجام داده که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم: درگیری با لوچانو اسپالتی

او فصل گذشته باز هم نشان داد که مربی بزرگی است. اگر او را جایی ملاقات کنم، با محبت به او سلام می کنم و از هم صحبتی با او خوشحال می شوم. من معتقدم پیوند عمیقی بین من و لوچانو وجود دارد که ریشه آن، به زمان ورود او به رم باز می گردد. اتفاقاتی که آن اوایل بین ما چه در داخل زمین و چه در خارج از آن گذشت، آن قدر خوشایند بود که فکر نمی کنم مشابه آن در زندگی من تکرار شود. ما حتی هفته ای یکی دو بار با هم برای شام بیرون می رفتیم. لوچانو فردی دل‌نشین، بامزه و صمیمی‌ بود. در روزهای پایانی حضور من در رم، رابطه ما از بیرون به خصوص توسط مدیران و مشاوران باشگاه تحت تاثیر قرار گرفت و دیگر نتوانستیم همدیگر را درک کنیم. البته که من هم اشتباهاتی داشته ام اما معتقدم که اگر هر دوی ما به عقب برگردیم، دیگر با هم درگیر نخواهیم شد. جدایی از ایلاری

ما دو نفر بیست سال با هم بودیم و لحظات بسیار زیبایی را تجربه کردیم. در حال حاضر فقط دوست دارم در رابطه‌مان تعادل پیدا کنیم تا بتوانیم از پسرانی که بزرگترین دلیل زندگی هر دوی ما هستند، محافظت کنیم. من می دانم که این جدایی آسان نیست، اما احترام به هر آنچه که در این بیست سال بین ما وجود داشته، مهم است. اگر بتوانیم این تعادل ذکر شده را پیدا کنیم، بچه‌هایمان خوب تربیت می شوند و احساس امنیت می کنند. دوست داری به کادر فنی مورینیو اضافه شوی؟

البته، ولی با یک نقش تعریف شده‌ و رسمی. مورینیو را دوست دارم و به او احترام زیادی می گذارم. متاسفم که در دوران حرفه ای ام هیچوقت زیر نظر او بازی نکردم. با این حال، نمی خواهم برای تصاحب پستی در رم خواهش و التماس کنم. مسئولان رم خودشان می دانند که اگر به من نیاز داشته باشند، با کمال میل به آن‌ها کمک خواهم کرد.

من 30 سال از زندگی‌ام را در رم گذراندم و طی این مدت به تمام اعضای باشگاه احترام گذاشتم. در این سی سال پیشنهادات دیگر را بدون چشم داشت رد کردم. به رئال مادرید و دیگر تیم های بزرگ دنیا نه گفتم چون فقط می خواستم پیراهن رم را به تن کنم، آن پیراهن زرد و قرمزی که با نام من چاپ شده بود. متاسفم که داستان من و رم به آن شکل به پایان رسید. حقیقت این است که وقتی دیگر در فوتبال به شما نیاز نباشد، احترامی هم وجود ندارد. وقتی مالدینی، دل پیرو، باجو و من خارج از فوتبال باشیم، این اتفاق می تواند معنادار باشد، اینطور نیست؟  دلم برای کدام بخش از فوتبال تنگ شده است؟

همه چيز! خیلی دلم برای فوتبال تنگ شده است. کمپ تمرینی، رختکن، پیراهن، اتاق ماساژ و… آنها زندگی من بودند. دلم برای قهوه خوردن با هم تیمی هایم و اتوبوس سواری از تریگوریا تا استادیوم تنگ شده است. دلم برای روتینی که چندین دهه زندگی من را تشکیل می داد تنگ شده است. وقتی از فوتبال رفتم، زندگی من خالی از لذت شد. بعد از آن به شدت احساس تنهایی کردم اما کم کم خودم را با آن وفق دادم. این اتفاقات پس از خداحافظی با کاری که دوستش داری و به نوعی زندگی تو بودند، طبیعی است اما فکر نمی‌کردم تا این حد من را آزار دهد. متاسفانه نتوانستم با جدایی از فوتبال کنار بیایم.

source