I am invisible because I am the same thing you look at every dreadful, dull day. I am the day before you realize everything has gone horribly, horribly wrong… I am the Chameleon!
من نامرئیام، چون همانیام که هر روزِ کسلکنندهای به آن نگاه میکنی … همان روزیام که پیش از آن که بفهمی همه چیز به طرز وحشتناکی خراب شده… من، کمیلیِن هستم!
لطفا توجه داشته باشید که در متن پیش رو داستانهای دو بازی Marvel’s Spider-Man و همچنین، بازی ویدیویی The Amazing Spider-Man 2 اسپویل خواهند شد.
همه احتمالاتی میدهند که کارنج، دکتر اختاپوس و گرین گابلین و دیگر نامهای آشنا در آینده علیه ابرقهرمانان قصه اینسامنیاک (زمین ۱۰۴۸ / Earth-1048) قرار بگیرند. لاکن اسمی هست که کمتر به گوش میخورد و شاید حتی کمتر کسی هست که نام آن را شنیده باشد: Chameleon یا Dmitri Smerdyakov Kravinoff.
با ما همراه باشید تا با این شخصیت شرور، روانی و استاد تغییر چهره بیشتر آشنا شوید…
چرا باید باشد؟
اگر تک تک فعالیتهای فرعی مربوط به شکارهای کریون (Marvel’s Spider-Man 2) را با دقت دنبال کرده باشید، حتما به یاد دارید که با یکی از دشمنان بسیار قدیمی و گاهاً گمنام مرد عنکبوتی ملاقاتی کوتاه، اما از دور، داشتهاید.
کسی که به گمان پیتر پارکر پشت میلههای زندان به سر میبرد، ولی انگار اکنون و به دور از چشم همگان در نیویورک، منتظر فرصتی به هنگام است برای کاری که برادر ناتنیاش، همان کریون شکارچی، هیچ وقت موفق به انجامش نشد: “کشتن عنکبوت”.
با این حال، به نظر میرسید Chameleon قصد بیهوش کردن یا قتل کریون را هم در وقت ورود به خانهاش در سر داشت. لیکن کسی که به لانه مخفی آفتاب پرست دنیای مارول ورود کرد و بعدش زنده بیرون آمد، مرد عنکبوتی بود؛ و چقدر هم شوکه شد وقتی که ماسک خودش را در میان کلکسیون دشمنش دید.
از طریق همین نکات ساده و جزئی میتوان فهمید اینسامنیاک احتمالا قصد دارد نام Chameleon را در لیست ابرشروران بعدی خویش بنویسد. و چنین خبری نه تنها برخی از طرفداران قدیمی را خوشحال مینماید، بلکه نوید یک فاجعه دیگر را نیز در زندگی پیتر پارکر میدهد.
اکنون بیایید بیخیال فجایع همیشگی زندگیاش بشویم و قسمتهایی از زندگینامه یک اعجوبه هنر و استاد تغییر چهره را بخوانیم. این شما، و این آفتابپرست …
از تولد Chameleon تا اولین برخورد او با عنکبوت؛ روزگار حقارتی که سپری شد
فرزند ننگآور
همان طور که گفتیم، Chameleon، که در ترجمه نامش آفتاب پرست معنا میشود، برادر ناتنی کریون شکارچی است. اما فرزند اصلی خانواده Kravinoff به هیچ وجه حساب نمیشود. زیرا مادر او در واقع سونیا (Sonya)، کنیز آن خانواده جنگلی بود و به دنیا آمدن این فرزند لکه ننگی بر کارنامه پدر شکارچی گذاشت.
بدبختانه همین کفایت میکرد تا پیش زمینه جرم و جنایات آفتاب پرست مارول را فراهم کند. پدر همیشه خوار و حقیرش مینمود، تا میتوانست کتکش میزد، برادرش با شلاق و چوب نازک خیس از او پذیرایی میفرمود و نهایتا، بدترین شکنجه وقت زندانی شدنش میبود؛ در حالی که برای کمک ضجه میزد. آنقدر در آن فضا تحت فشار قرار میگرفت که انگشتانش مثل گربه بر دیوار تا حد خونریزی چنگ میانداختند. اما کریون فقط میخندید و سر جایش میایستاد.
البته تا حدودی برادر ناتنیاش به او مهربانی نشان میداد. طوری که Dmitri احساس کرد مثل اینکه حداقل پست و ناچیز در حد مشتی زباله به درد نخور نیست. انگار میتواند اگر برادرش نباشد، لااقل دوست باشد.
من کمیلیِن هستم
مدتی گذشت؛ Chameleon حالا یک بازیگر حرفهای و استثنایی شده بود و برای سرگرم کردن برادر و دوستان خانوادهاش، ادای دیگران را در میآورد. با این وجود، دیری نپایید که انقلاب روسیه همه چیز را دگرگون نمود. خانواده Kravinoff به آمریکا گریختند و Dmitri بیچاره را در خانهشان رها کردند؛ خانهای که حال و هوایش، نابودی در اثر آتش سوزی بود!
به هر شکل، باز هم این پسر دست بردار نبود. خانوادهاش را دنبال کرد، ولی آنها گویا طلسم نفرت و تحقیرش را هنوز در قلبهایشان نگه داشتهاند. چاره چیست؟
اینجاست که Chameleon، آن آفتاب پرست حقیقی، زاده میشود. او همه خاطرات بدش را در هم کوبید و آدمی دیگر شد: «نه، من Dmitri نیستم؛ من کمیلیِن هستم. من هر چه بخواهم هستم!» تمام این موارد در مدرسه جاسوسی به ذهنش تزریق گردید و مهارت بازیگری عالیاش به شدت به کارش آمد.
«طبیعت یک آفتاب پرست این است که در نقشش پنهان شود و بدون آگاهی از طبیعت حقیقیاش زندگی را بگذراند … تمام آفتاب پرستها تنها به حقیقتی که به آن وادار شدهاند، ایمان دارند.»
“مرد عنکبوتی بهترین قربانی خواهد بود… برای من!”
اولین شماره کمیک The Amazing Spider-Man (1963-#1)، پردههای قرمز را کنار کشید و نخستین دشمن عنکبوت را به ما نمایش داد: Chameleon!
در ماجراهای آغازین اسپایدر-من مثل همیشه FBI و پلیس به دنبال دستگیریاش هستند و ضمن نمک نشناسی، وجودش را مایه خیر نمیدانند. از طرفی Chameleon متوجه شد که مرد عنکبوتی میخواهد با چهار شگفت انگیز ملاقاتی را رقم بزند.
«مرد عنکبوتی بهترین قربانی (Fall Guy) خواهد بود… برای من! وقتی نیمه دوم این طرحهای موشکهای دفاعی را میدزدم، کاری میکنم که وجود او باعث بشود پلیس ردم را گم کند! آخر فقط یک دلیل وجود دارد که مرد عنکبوتی [این دزد تحت تعقیب] بخواهد عضو گروه چهار شگفت انگیز شود! چون تحت تعقیب پلیس هست، هیچ راه امرار و معاش قانونی برایش باز نیست! او حتما به شدت نیازمند پول است! و همین جاست که من وارد میشوم! بله! واقعا!… چقدر جالب!»
خوشبختانه آفتاب پرست، برجک نقشهاش عاقبت پایین ریخت، هنگامی که لباس پلیس تقلبیاش پاره شد و لباس مرد عنکبوتی در زیر آن، برای جمعیت اطرافش دست تکان داد. پلیس فورا او را دستگیر نمود.
داستانهایی از Chameleon که احتمالا اینسامنیاک از آنها الهام خواهد گرفت
Chameleon با اسپایدر من برخوردهای بسیار زیادی داشته. لیکن ما به بررسی مواردی میپردازیم که به احتمال زیاد منبع الهام اینسامنیاک خواهند شد. البته همه موارد تنها یک “اگر” هستند و مشخص نیست دقیقا ماجراجویی ابرقهرمانان زمین ۱۰۴۸ چطور به راهش ادامه خواهد داد. چرا که حرکات ایسامنیاک به هیچ وجه قابل پیش بینی نیستند.
لحظهای در خارج از میدان بحث و موضوع ما:
به عنوان مثال، ما در نسخه اول میفهمیم که مارتین لی در اثر ماده Devil’s Breath تبدیل به Mr. Negative شد و پدر و مادرش را تصادفاً کشت. در نسخه دوم نیز، قدرتش را کاملا به پیتر بخشید و او را Anti-Venom کرد. لاکن در کمیکها مسئله ۱۸۰ درجه تفاوت دارد.
مارتین لی بیماری روانی چند شخصیتی (تقریبا همانند شوالیه ماه) را دارد. روزها مارتین لیِ نیکوکار در .F.E.A.S.T است و شبها مافیایی به نام Mr. Negative که به دنبال تصاحب Chinatown میباشد. ضمن اینکه مارتین لی خودش Devil’s Breath را میسازد و سعی میکند با آن اسپایدر من را به قتل برساند. علاوه بر آن، در مبارزه با ادی براک، او ونوم را تبدیل به Anti-Venom کرد؛ موجودی وحشی که اصلا حس عنکبوتی پیتر را وقت حملهاش به کار نمیاندازد.
یعنی در کل ملاحظه میکنید که عناصر داستان اصلی را بسیار جا به جا کردهاند تا بتوانند در ارائه قصهای حداقل تا حدی تازه، موفق باشند. منتها در Marvel’s Spider-Man 2 چنین نکتهای متاسفانه اندک بود و بیشتر از آنکه الهام بگیرند، تقلید کردهاند. چرا که تماشای فیلم The Amazing Spider-Man 2 و تجربه بازیهای The Amazing Spider-Man 2 و Web of Shadows کافی بود تا حدود ۷۰ درصد از لب کلام قصه را آشکار سازد و قدرت داستان را کم کند.
منتها با وجود همه عیب جوییهایی که کردیم، به قول IGN بهتر است بگوییم: Thank you for the Venom.
سه نکته قابل توجه
– بعد از خودکشی کریون، برادر ناتنی Chameleon، آفتاب پرست به شکلی وسواسی تصمیم گرفت مرد عنکبوتی را برای آنچه که نتوانسته جلودارش شود (مرگ برادر)، بکشد. این مورد میتواند به عنوان انگیزه بیشتر ابرشرور قرار بگیرد. درست همانند وقتی که در زمین ۹۶۲۸۳ دنیای مارول، هری فکر میکرد مقصر مرگ نورمن، اسپایدر من است.
– Chameleon یکبار J. Jonah Jameson را گروگان گرفت و خودش را در نقش او جا زد.
– Black Cat در کنار اسپایدر من، از دیگر اهداف قتلهای Chameleon بوده.
اگر هری آزبورن گرین گابلین شود…
زمانی که هری آزبورن (و نه نورمن آزبورن) تبدیل به گرین گابلین میشود، با Chameleon همکاری میکند و هویت واقعی مرد عنکبوتی را به او میگوید. حال با توجه به اینکه هر دو از او به نحوی رنجیده بودند، تصمیم گرفتند پیتر پارکر را به شکلی وحشیانه سر کار بگذارند (Prank). Chameleon برای این کار، پدر و مادر پیتر را در قالب اندروید و ربات ساخت. رباتها به راحتی فریبش دادند و پیتر گمان برد والدینش واقعا از مرگ برگشتهاند. جالبتر آنکه خانواده رباتیک پارکر تا مدتی با یکدیگر زندگی کردند!
آفتاب پرست قصه ما، وقتی مطمئن شد که پیتر در حقیقت همان دشمن قسم خوردهاش (عنکبوت) است، در مقابل چشمان پسر، پدر و مادر را دوباره کشت. ثمره چنین مسخره کردنی، فروپاشیِ روانی هم برای پیتر و هم برای Chameleon گردید.
مرد عنکبوتی نقشه نیرنگبازانه گرین گابلین (هری آزبورن) و Dmitri را سرانجام فهمید و به نفر آخری تا سر حد مرگش یورش برد. Chameleon در واکنش به جمله «تو خواهی …» (تو خواهی مرد) از اسپایدر من، اصرار کرد که او را نکشد. چون همه خاطرات بدی که در ذهنش سرکوب کرده بود، تحت شوک شدید به ذهنش بازگشتند و گویا اعتقاد داشت حتی ارزش مردن را هم ندارد.
I have no name! No face! No soul! I… am NOTHING! A NOTHING!
من هیچ اسمی ندارم! هیچ صورتی! هیچ روحی! من… هیچی نیستم! هیچی!
این ابرشرور نهایتاً به موسسه Ravencroft منتقل شد.
من کمیلییِن نیستم
Chameleon از آنجا فرار کرد و حالا که از هویت واقعی پیتر خبر داشت، تصمیم گرفت از طریق خانواده و دوستان به او ضربه وارد نماید. لیکن نتیجهای جز چشیدن یک ضربه محکم با چوب بیسبال از دستان مری جین نداشت!
از طرف دیگر، پسر برادر Chameleon، یعنی Alyosha Kravinoff، عموی خود را کشت و ماسکش را در برابر پای مرد عنکبوتی انداخت. ولی بعدتر میبینیم که آفتاب پرست در یک بیمارستان بهبود یافته و زنده است.
در ادامه او دوباره فریب دیگری را روانه پیتر میکند و مری جین را گروگان میگیرد. مرد عنکبوتی سریعاً کنار پلی که بر آن قرار گذاشتهاند حضور مییابد. ولی برخلاف انتظار، میفهمیم تمام اینها دروغ بودند و اصلا مری جین به گروگان گرفته نشده. بلکه صرفا اسپایدر من را به اینجا کشانده تا چیزی بگوید.
Chameleon از تنهایی خود سخن میگوید، درد و دل میکند و در پایان، اظهار دوست داشتن خود را با نهایت صداقت اعلام میدارد. جواب؟ پیتر قهقهه میزند. این موضوع موجب دلخوری آفتاب پرست شده، با انداختن خودش در رودخانه خودکشی مینماید.
بعدتر مشخص میشود که اتفاقا هنوز این جانور مکار در یک تیمارستان روزگارش را زنده به سر میبرد. منتها همه چیز را فراموش کرده و هویتش را اشتباهاً کریون شکارچی میداند، نه کمیلییِن!
Sinister Twelve
علاوه بر آنکه در برههای از زمان شاهد همکاری مستقلی میان Rhino و آفتاب پرست بودهایم، دوازده شیطانی یا Sinister Twelve نیز دارای Chameleon و چهرههای مشهوری در میان خود میباشد که رهبریشان بر عهده گرین گابلین است.
و راستی، نمیدانم آیا چنین مطلبی را مطالعه فرمودهاید یا نه، اما یک نفر از راه glitch در بخش Photo Mode بازی Marvel’s Spider-Man 2 حقیقت تلخی را متوجه طرفداران کرد که از داستان اصلی مشخصاً حذف شده؛ مرگ Rhino، Vulture، Electro و Shocker. گویا سرهای همه اینها به دیوار اتاق کریون به عنوان نماد موفقیت در شکارشان آویزان بوده (درست مثل کاور جلد کمیک Hunted 1).
با توجه به حذف شدن چنین چیزی از داستان اصلی، احتمال میرود موردی که ذکر میکنیم از محتملترین منابع الهام گرفتن قرار بگیرد. به هر صورت، اسامی ۱۲ شیطانی بدین شرح است که بدون شک در بازی تغییر خواهند کرد:
- Green Goblin
- Chameleon
- Venom (البته در اینجا سیمبیوت ونوم در حقیقت Scorpion را در بر گرفته. یعنی اینسامنیاک میتواند همان طور که پیتر را زنده کرد، عقرب را هم زنده نماید؛ اگر چه به باور حقیر خودم چنین چیزی احتمالش بسیار اندک است.)
- Sandman
- Dr. Octavius
- Vulture
- Electro
- Shocker
- Lizard
- Tombstone
- Hammerhead
- Hydro-Man (مرد آبی)
کریون از مرگ بازمیگردد
در این داستان، حضور Chameleon خیلی چشمگیر به نظر نمیآید و بیشتر ماجرا به دور خانواده کریون میگردد. به هر حال، ذکر ماجرای عجیب و غریب بازگشت کریون از مرگ خالی از لطف نیست. حتی شاید اینسامنیاک با تغییراتی اساسی بتواند حضور استاد تغییر چهره را به ستون و شخصیتی کلیدی تبدیل نماید.
ساشا و آنا (Sasha & Ana Kravinoff)، همسر و دختر کریون شکارچی در صدد انتقام مرگ کریون بودند و از Chameleon برای همقدم شدن در مسیرشان کمک خواستند. این داستان عنکبوتهای مختلفی را به نمایش میگذارد؛ از مادام وب گرفته تا زن عنکبوتی. خود پیتر پارکر نیز با پوشش ونوم در طول ماجرا میگردد.
از اینها بگذریم، جذابیت قصه به جایی است که خانواده کریون با قربانی کردن یکی از عنکبوتها و انجام مراسمی عجیب و غریب، کریون شکارچی را از مرگ بازمیگردانند! او به شدت ناراحت میشود و از بازگشت خود ابراز بیزاری میکند. البته عاقبت دوباره پیتر (به دلیل داشتن ونوم) میخواست این شکارچی را بیرحمانه بکشد، لیکن به اصرار دوستانش چنین کاری را انجام نداد. در صورتی که حتی خود کریون داشت التماس میکرد که باز هم او را بکشند و نمیخواهد زنده بماند.
در پایان داستان، کریون همسرش (ساشا) و یکی از پسرانش را به دلیل احساس بیکفایتی و غرور بیجایشان به قتل میرساند. در حالی که دخترش را شکارچی شجاع و مناسبی شناسایی میکند.
“متشکرم که مرا شکار نکردی!“
در یکی از داستانهای مرتبط با مرگ کریون، مراسم ختمی برگزار میشود که Chameleon در آن شرکت میکند. او بابت آنکه برادرش، نامش را در لیست شکارهای بزرگش قرار نداده بود خوشحال است و برای روحش دعا میکند.
این مورد در Marvel’s Spider-Man 2 کاملا برعکس جلوه نمود. اتفاقا همان طور که پیشتر ذکر شد، Chameleon جزء شکارهای بزرگ برادر ناتنیاش بود و در فهرست اهدافش وجود داشت.
به هر وجه، بد نیست جمله پایانی آفتاب پرست را بخوانیم: «نیازی نیست نگران باشی. جهان دیگر بار سنگینی روی دوش تو نیست. به علاوه، به زودی مقدار زیادی هم از آن باقی نخواهد ماند… تا آن موقعی که من کارم را تمام کرده باشم!»
Chameleon قبلا با کارنج و درمان آزبورن در بازی The Amazing Spider-Man 2 سر و کار داشته
میتوان گفت که موضوع حضور این شخصیت، تقریبا در بحث شباهتهای غیر قابل انکار بازیهای Marvel’s Spider-Man 2 و The Amazing Spider-Man 2 (مسئله سرمنشا فاجعه سیمبیوت) خوابیده است. بیایید تا نگاهی کوتاه به مقایسه داستانهای هر دو بیندازیم:
میدانیم که در بازی اینسامنیاک از ونوم در نقش “درمانگری برای آزبورن” بهره میگیرند. اما در مقابل، در بازی حریف، پای کارنج به میان کشیده میشود که دوباره نتیجه پژوهشهای ناموفق برای “درمان آزبورن” است! جالبتر از همه اینها مسئله حضور Chameleon به نظر میآید. کسی که در بازی اکتیویژن خود را پژوهشگری به نام Donald Menken جا میزند و حتی مرد عنکبوتی را نیز فریب میدهد.
البته این موضوع در پایان بازی و در صحنه End Credit آشکار میگردد؛ اینکه Chameleon در واقع داشته برای Kingpin کار میکرده و همه فجایع رخ داده تقریبا به گردن آفتاب پرست ماجرایمان نیز میافتد. موردی که در حکم پیچشی غافلگیر کننده در داستان برای مخاطب عمل کرد.
ایستگاه آخر: Chameleon و معمای چگونگی حضور او در فرنچایز
گمانه زنیها حول ظهور ابرشرورها، به خصوص Chameleon، بیشتر به نسخه سوم میرود. لاکن اگر به یاد داشته باشید، در Marvel’s Spider-Man 1 با Hammerhead خارج از محتوای اصلی برخورد داشتیم و ماجراجوییهایی رقم زده شد که لذت بخش بودند (روی صحبت من با نسخه قدیمی PS4 بازی است). بنابراین احتمال رقم خوردن حضور Chameleon در قالب DLC نیز خارج از منطق نمیباشد.
لیکن از DLC و قسمت سوم فرنچایز بگذریم، به شخصه کنجکاوم بدانم کدام یک از داستانهای آفتاب پرست مارول منبع الهام اینسامنیاک قرار خواهد گرفت و چه سرنوشتی را برای او رقم خواهند زد. همچنین، امیدوارم داستان جدید و جذابی همانند قسمت اول فرنچایز به طرفداران تقدیم شود و بیشتر از آنکه تقلید کند، الهام بگیرد.
نظر شما چیست؟
گمان میکنید معمای حضور Chameleon در فرنچایز چگونه حل خواهد شد؟
ممنونم از همراهی شما دوستان گیمفایی عزیز 🌹
موفق و تندرست باشید
source