همه چیز از یک عصر پاییزی در تاریخ جمعه ۲۹ آبان سال ۱۳۸۳ آغاز شد. بروز اولین شمه از اختلاف آنهایی که خود را ستارههای دهه ۶۰ مینامیدند، با هر آنچه بعد از آن در فوتبال ایران ظهور کرد. یک درگیری شدید و فیزیکی در بخش ویآیپی استادیوم آزادی، بین خانواده علی دایی و اعوان و انصار علی پروین در جریان تساوی بدون گل پرسپولیس و صباباطری. علی پروین پس از یک سال دوری از پرسپولیس و درگیری با اکبر غمخوار، دوباره هدایت این تیم را بر عهده گرفته و در اولین اقدام دست به پاکسازی زده و همه دشمنان خود از جمله علی دایی و افشین پیروانی را از پرسپولیس بیرون کرده بود. او فاتحانه و بعد از تساوی بدون گل تیمش در مقابل صبا به علی دایی تاخته و به شاید مهمترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران به عجیبترین شکل ممکن حمله کرد.
تصور کنید شرایط فوتبال ایران در آن مقطع به شکلی بود که علی پروین در مصاحبهای تاریخی و فراموشنشدنی در مقابل دوربین تلویزیون، مدعی شد “ما (احتمالاً ستارههای دهه ۶۰) حتی علی دایی را فوتبالیست نمیدانیم، زیرا او حتی بلد نیست چند تا روپایی بزند و ما بازیکنان این مملکت، او را عددی نمیدانیم! “
یعنی فوقستارهای که از بایرن مونیخ به فوتبال ایران بازگشته و بعد از باز کردن دروازه تیمهای بزرگی، چون میلان و چلسی و کسب عنوان نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا دوباره در کشورش مشغول به بازی شده بود، در آن مقطع از سوی مهمترین شخص فوتبال ایران حتی در قامت یک بازیکن با کیفیت متوسط هم قلمداد نمیشد. حتی علی پروین در آن مصاحبه پا فراتر گذاشته و جمله تاریخی “علی دایی مشهور است، اما محبوب نیست” را نیز به زبان آورده و آتش جنگ با مهمترین بازیکن آن نسل فوتبال ایران را شعلهور کرد.
اگرچه در سالهای بعد همیشه علی پروین و همنسلانش در انظار عمومی با احترام در مورد بازیکنان پرافتخار ادوار بعد از خود صحبت کردهاند، اما خوب میدانیم در این نسل، هنوز هم نگاهی توأم با تمسخر و تندی در محافل خصوصی نسبت به دوره بعدی به وضوح دیده میشود. در اوایل دهه ۹۰ نیز فایلی صوتی از درگیری علی پروین و علی دایی در جلسه هیئت مدیره پرسپولیس منتشر شد که نشان میداد هنوز اختلاف بین این دو علی پابرجاست، با این تفاوت که همه طرفین معادله حداقل در مقابل دوربین، حفظ ظاهر میکردند.
با کمرنگ شدن نقش آفرینی این گروه در فوتبال ایران و البته سالها حضور سرمربیان خارجی موفق در پرسپولیس، این تقابل بین دهه ۶۰ و نسلهای بعد، به حافظه تاریخ سپرده شده بود. قرمزپوشان آنقدر با برانکو خوب نتیجه گرفته بودند که غالب پیشکسوتان باشگاه حتی شاید علیرغم میل باطنی، چارهای جز تمجید از این سرمربی کروات نداشتند و معدود انتقادات نیز آنقدر با واکنش هواداران مواجه میشد که اصلا به چشم نمیآمد (ولو اینکه در محافل خصوصی، حتی به همین برانکو نیز بارها تاخته شد).
اما در یک سال اخیر، قاطبه پیشکسوتان باشگاه علیه علیرضا بیرانوند عمل کرده و خواهان جدایی او از پرسپولیس شدند. اتفاقی که البته بالاخره در تابستان امسال رخ داده و این باشگاه احتمالا بهترین سنگربان تاریخ خود (حداقل از حیث آمار) را به راحتی از دست داد. اما خود بیرانوند اخیرا در مصاحبهای مدعی شد یکی از بزرگان پرسپولیس (با بررسی کدهای داده شده- احتمالا علی پروین)، مانع بازگشت او به پرسپولیس شده و مدیر باشگاه را تحریک به قطع همکاری با این دروازهبان کرده است.
رخ دادن چنین تقابلی حداقل در تاریخ پرسپولیس چندان غریبه نیست. در گذشته نیز علی پروین بارها با بازیکنان بزرگ و محبوب تاریخ این باشگاه گلاویز شده و زمینه جدایی مهدی هاشمینسب، احمدرضا عابدزاده، رضا شاهرودی، یحیی و. را به همین علت فراهم کرده بود.
در واقع علی بیرانوندِ سالِ ۱۴۰۳، یکسره در تقابل با کلیشههای پروینیسم بوده و به همین علت دوباره این زخم کهنه در تاریخ پرسپولیس، سر باز کرده است. سنگربان باکیفیت و پرحاشیه فوتبال ایران، از همان سالهای ابتدایی ظهورش در فوتبال ایران به تقابل با هواداران پرداخته و در حقیقت هرگز کرنشی به خرج نداد. اصرار به الحاق بند فسخ در قرارداد، مذاکره رسمی و بدون ترس حتی با رقیب دیرینه، درگیری همیشگی سر پول و… اینها همه آن چیزهایی است که تابوی واقعی دوران علی پروین بود؛ متخصص کار کردن با بازیکنانی که به قول خودش جرئت نداشتند سرشان را هنگام قرارداد بستن بالا بیاورند. نسلی که حتی در دهه ۷۰ مثل رضا شاهرودی، باید برای توافق با پرسپولیس سفته هم میداد و بهزعم سلطان، زمانی به درد باشگاه میخورد که از جیب هم مایه بگذارد.
به همین علت است که نه تنها علی پروین، بلکه پیروان این مکتب مانند حمید درخشان و ضیاء عربشاهی و… هر سال در فصل تابستان به توبیخ بازیکنان نسل جدید پرداخته و با یادآوری نسل گذشته، خواهان جدایی بازیکنانی مثل بیرانوند میشوند. نسل دهه ۶۰ البته نقش مهمی در شکلگیری تاریخ پرسپولیس داشته و در روزهایی که پول و قرارداد نقشی در فوتبال ایفا نمیکرده، ادامه حیات این باشگاه محبوب را به دوش کشیده است. اما حالا و حتی بعد از گذشت ۴۰ سال نیز تقابل این دوره به رهبری علی پروین، با بازیکنان نسل فعلی که حتی ذهنیت و پیش فرضی نسبت به دکترین آن دوره ندارند، به شکل خشونت باری ادامه دارد.
اینکه در مناقشه پرسپولیس و بیرانوند، کدام یک متضرر خواهند شد را فقط گذر زمان مشخص خواهد کرد. ممکن است پرسپولیس مسیر خود را ادامه و حتی بدون یکی از بهترینهای تاریخ خود نیز به موفقیت برسد، شاید هم نه. در گذشته همین فلسفه منجر به جدایی مهدی هاشمی نسب و آغاز عصر یخبندان در تاریخ پرسپولیس و تقریبا یک دهه ناکامی برای این باشگاه شد. البته آنها بدون بزرگانی مانند کریم باقری، مهدی مهدویکیا و مهدی طارمی نیز در دو دهه اخیر دستاوردهایی تاریخی داشته و به خاطر جدایی یک یا حتی چند بازیکن متضرر نشدهاند.
اما به نظر میرسد تقابل کلیشه علی پروینیسم (با تکیه بر مفاهیم، چون غیرت و خون ریختن و ارزش پیراهن) با نسلی که نگاهی مدرنتر به فوتبال داشته و به فکر آپشن و مبلغ قرارداد و الحاقیه است، در سالهای بعد نیز ادامه خواهد داشت. نسلی که در خلوت خود تصور میکند از لحاظ فنی حتی قابل مقایسه با بازیکنان ادوار بعد نیست، اما پای حساب بانکی که میرسد، تقریبا هیچ حرفی در مقابل بازیکنان نسل جدید فوتبال ندارد. گروهی با رهبری علی پروین، که حتی در ۷۸ سالگی نیز آنقدر ابهت و هیبت دارد که مانع بازگشت سنگربان ثابت تیم ملی ایران در یک دهه اخیر، به باشگاه پرسپولیس شود.
source