اندر احوالات و اتفاقات این فوتبال زیاد نوشتهایم. مربیانی که جای خود را در تیمها عوض میکنند و با خود یک مینی بوس بازیکن و دستیار می برند و میآورند.
از دایره بسته و محدود مربیگری در لیگ هم زیاد گفتهایم اما جدیدترین نمونه قطعاً سعید دقیقی است. اوکه جای خود را با مازیار زارع در ملوان عوض کرد، مازیار با یک فصل وقفه به شمس آذر آمد و دقیقی به انزلی رفت.
اتفاقاتی افتاد و حالا دوباره هر دو نفر سر جای خود برگشتند! اینجا بحث لیاقت و شایستگی نیست که قطعاً هم دقیقی و هم مازیار به منتهای درجه آن را دارند. هر دو جوان هستند و فوتبال به نیروی جوانی در مربیگری نیاز دارد.
ملوان و شمس آذر هر دو به همت این دو نفر به لیگ برتر آمدند و در فصل نخست رقابت با حرفهایها باز با زحمت همین دو مربی جوان در لیگ ماندند. چه گزینهای بهتر از این دو نفر برای این دو تیم؟
اینجا مسئله چیز دیگریست. سعید دقیقی در ابتدای فصل قبل که تیمش را به لیگ برتر آورده بود با امتیاز منفی شروع کرد اما چنان جوانان درخشانی را به فوتبال ایران هدیه داد که در نیم فصل سپاهان و تراکتور خریدار آنها شدند.
او آنقدر امتیازات عالی گرفت که نه فقط در طول فصل هرگز خطر سقوط را احساس نکرد، بلکه همواره در نیمه بالایی جدول بود. آن هم با وجود کسر امتیاز در شروع فصل.
کیست که نداند تیمهای تازه وارد به لیگ برتر همیشه اولین مدعی برای بازگشت به لیگ آزادگان هستند. این کار بزرگ دقیقی غیر قابل انکار است اما…
دقیقی در نیم فصل لیگ قبل تیمش را رها کرد و به مس رفسنجان رفت. به مدت یک هفته نیز با آنها بود اما هیچکس نفهمید چه شد که محرم به مس آمد و دقیقی به شمس آذر برگشت!
همین اتفاق حالا در تابستان دوباره تکرار شده، دقیقی از شمس آذر به ملوان رفت و با از دست دادن زمان با ارزش پیش فصل، بدون یارگیری قابل توجه و با از دست دادن تیم فصل قبل حالا برگشته!
سوال اینجاست که چرا مسئولان شمس آذر برای تیمشان برنامه ندارند؟ اگر سعید دقیقی را میخواستند چرا او را حفظ نکردند تا با خیال راحت تیمی در خور نام استان قزوین ببندد؟ اگر به هر دلیل بنا به قطع همکاری با او بود، چه شد که مازیار را حفظ نکردند؟
یک اتفاق وقتی در یک بازه زمانی کوتاه تکرار میشود دیگر اسمش اتفاق نیست، فقط سوء مدیریت است!
source