به گزارش روزپلاس، بهروز جمشیدی درباره اینکه آیا در لیگ برتر فرنگی 1403 با تیمی همکاری میکند، گفت: سال گذشته در لیگ یک کار فنی کردم اما در لیگ برتر شرکت نکردیم و امسال هم در کنار تیمی نیستم، همچنان در شهرکرد تمرین میدهم.
وی که یکی از قهرمانان پیشروی کشتی فرنگی ایذه بوده، با اشاره به مدال نقره المپیک علیرضا مُهمدی از این شهرستان اظهار داشت: بسیار خوشحالکننده است، نسل قبلی با تلاشی که کرد، راه موفقیت را اول برای خودمان و سپس برای نسل بعدی باز کردیم، اولینها در هر چیزی خیلی اهمیت دارند و همیشه الگو هستند. اولینها باعث میشوند نسلی که بعد از آنها میآیند خودباوری داشته و همیشه به خود بگویند وقتی فلانی توانست، ما هم میتوانیم. در عین حال که کار اولینها خیلی اهمیت دارد، آنها سختی زیادی را هم تحمل میکنند. من خیلی سختی کشیدم، آن زمان در ایذه حریف تمرینی نبود، وضعیت به هیچ وجه مناسب نبود، یک روز با ساکم به اهواز میرفتم، یک روز شوش، یک روز اندیمشک، گچساران، شهرکرد و یاسوج که خودم را به جایگاهی که دوست دارم برسانم. اینکه اولین ایذهای باشم که به دوبنده تیم ملی میرسم و بعد از آن بتوانم عضو ثابت تیم ملی باشم که خدا را شکر توانستم این مهم را انجام دهم.
جمشیدی که یکی از بهترینهای نسلهای قبل کشتی فرنگی ایران بود اما نتوانست حقش را از کشتی جهان بگیرد، خاطرنشان کرد: شاید شایستگی و لیاقت بیشتری داشتم اما شرایط مهیا نبود که بتوانم به آن چیزی که استحقاقش را داشتم برسم. شاید بیشتری تاثیر را در این مسئله، افکار ما و عدم حرفهای بودنمان داشت. داشتن زندگی حرفهای خیلی در کسب موفقیت مهم است. اگر میخواهی قهرمان جهان و المپیک شوی، ابتدا باید فکرت حرفهای باشد و بعد از آن، این را در تمام ابعاد زندگیات پیاده کنی. متاسفانه فکرم حرفهای نبود، شاید به آن اندازهای که باید، تمرین نمیکردم، یا آن کارهایی که باید انجام میدادم را سرسری میگرفتم. قدر فرصتها را ندانستم، هرچند برایم مهم بود مدال بگیرم، اما در عمل آنطور که لازم بود، پیش نرفتم. کشتی فرنگی آن سالها، تک ستاره داشت. بعد از مدال مرحوم محمد پذیرایی، مرحوم فیروز علیزاده، رحیم علیآبادی، محمد بنا، این اواخر رضا سیمخواه، خیلی به کشتی فرنگی اهمیت داده نمیشد. سال 1997 من با حریف اسرائیلی برخورد کردم، اما هیچ کسی نگفت بهروز جمشیدی که شانس مدال بود، به همین دلیل باخت، حتی دوستان من در تیم ملی که بزرگتر و کاپیتانشان بودم هم اینها را به زبان نمیآوردند. نمیگفتند همه ما یکی دو دور کشتی میگرفتیم اما بهروز جمشیدی تا لحظه آخر بود و تا پای مدال میرفت.
وی ادامه داد: به هر حال، به یک نحوی من هم در پیشرفت کشتی فرنگی ایذه و تیم ملی خیلی تلاش کردم اما حتی در همین ایذه هم اسمی از من نیست. من از آن آقای گزارشگر ناراحتم، اولین کسی که از ایذه به المپیک رفت، من بودم و از ذزفول، غلامرضا قصاب، او اسم قصاب را برد اما اسمی از بهروز جمشیدی که به نوعی پرچمدار کشتی فرنگی بود، نیاورد. اسم بردن از اولینها هم پارتی میخواهد؟ من خودم توانمندم، زورم میآید تملق کنم و ارزشهای خودم را زیر سوال ببرم. ما سختی زیادی کشیدیم، باید التماس رئیس وقت فدراسیون میکردیم که ما را به مسابقات جهانی ببرد. میگفت میخواهی جهانی بروی که چه کار کنی، گفتم میخواهم مدال بگیرم، باورمان نمیکردند تا رفتیم و نشان دادیم که توانمندیم، وقتی برای مسابقه رسمی باید التماس میکردیم، تورنمنت بینالمللی برای کسب تجربه که دیگر هیچ جایگاهی در برنامههایشان نداشت. مشکلات زیاد بود و کشتی فرنگی همیشه در سایه آزاد بود تا اینکه از سال 2005 موفقیتهای مداوم کشتی فرنگی استارت خورد و همه باورش کردند.
قهرمان ایذهای که مجبور شد به دلیل مثبت شدن تست دوپینگش مدال برنز جهانی را پس بدهد، در این خصوص تصریح کرد: این به خاطر اشتباهی بود که پزشک ما کرد. من و پرویز زیدوند جزو اولین نفراتی بودیم که کاندیدای حضور در المپیک شدیم، من برای ترمیم زانویم، از یک آمپول استفاده کردم، طبق قانون، باید قبلش مجوز پزشکی ارائه میشد، اما ما این را نمیدانستیم. من با خیال راحت آزمایش داده بودم، اما بعد نمونه مثبت شد و چون مجوز پزشکی ارائه نشده بود، مدال را از من گرفتند. الان راه دارد، آن موقع وقتی تست مثبت میشد دیگر محال بود مجازات را تغییر دهند. آن زمان حتی کافئین بالا هم ممکن بود برایت دردسر درست کند، امروز همه چیز فرق کرده است.
بهروز جمشیدی در خاتمه عنوان کرد: من از موفقیتهای امروز کشتی و خصوصا کشتی فرنگی خیلی خوشحالم. بابت آن هم به علیرضا دبیر و حسن رنگرز تبریک و خسته نباشید میگویم. اتفاقا دبیر خودش من را قبول داشت و میگفت زمانی که کشتی فرنگی ایران مدالی نمیگرفت، تو صاحب سبک بودی، من آن زمان همه تلاشم را کردم، اما نشد. میتوانستم با شرایط بهتری دوره قهرمانیام را تمام کنم اما شرایط به گونهای نبود که این اتفاق رقم بخورد. من هم تجربیاتی دارم که میتوانم به این بچهها انتقال دهم. دوست دارم در کادرفنی یکی از ردههای سنی تیم ملی باشم، خوب است که از تجربه امثال ما هم استفاده شود.