گزارش|
اختلاف میان بازیکنان نسل طلایی ۹۸ و نسل طلایی ۲۰۱۸ به اوج خود رسیده، تا جایی که بازیکنان این دو نسل در رسانههای تصویری و مکتوب به هم میتازند و این جنگ لفظی بیثمر موجب کاهش محبوبیت دو نسل و لکهدار شدن شأن و منزلت جایگاه تیم ملی در افکار عمومی شده است.
خبرگزاری میزان – نسل طلایی تیم ملی فوتبال در سال ۹۸ برای مردم ایران حاوی خاطرات شیرین و بسیار مسرتبخشی است که ذهن هر هوادار فوتبال در ایران را به وجد میآورد؛ همواره در کوچه و خیابانها نام این ستارگان را به کرات میشنویم و هر فوتبالدوست ایرانی آرزوی گرفتن یک عکس سلفی با این اشخاص دارد و بعد از دیدن اسطورههایشان اشک شوق در چشمانشان جاری میشود. گویی این بازیکنان همانند یک معبد مقدس در ذهن فوتبالدوستان ایرانی حک شدهاند و سقف تمام خوشبختی و سعادت و خوشآبرویی را در فوتبالیستهای آن زمان میبینند.
گریههایِ شوقانگیز و میراث نسل طلایی ۱۹۹۸ برای فوتبال ملی
نسل طلایی فوتبال ایران در سال ۹۸ اعم از احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، محمد خاکپور، نادر محمدخانی، مهدی پاشازاده، مهرداد میناوند، کریم باقری، حمید استیلی، مهدی مهدویکیا، علی دایی، خداداد عزیزی، افشین پیروانی، علیرضا منصوریان، سیروس دینمحمدی، نعیم سعداوی و نیما نکیسا، بازیکنانی بودند که نام هر کدام از آنها در آسیا و اروپا لرزه به تن حریفان میانداخت و در قاره کهن آقایی میکردند، اما هماکنون دستشان از فوتبال کوتاه است و در حد نام و عملکردشان جایگاهی در فوتبال ندارند. علی دایی، خداداد عزیزی، جواد زرینچه، علیرضا منصوریان، محمد خاکپور، کریم باقری و مهدی پاشازاده دیگر حتی فعالیت مربیگری هم ندارند.
در این میان تنها افشین پیروانی سرپرست تیم فوتبال پرسپولیس است، اما سایر ستارههای نسل طلایی ۹۸ جایگاهی قدرتمند و تأثیرگذار در فدراسیون فوتبال یا باشگاههای لیگ برتری ندارند. مهرداد میناوند هم که سالهاست دستش از دنیا کوتاه شده و در جوانی درگذشت. تیم ملی ۹۸ با وجود تمام کمبودها و امکانات ضعیف آن سالها، توانست در جام ملتهای ۹۶ قهرمانانه کار کند و بهترین عملکرد بعد از انقلاب فوتبال را در جام ملتهای آسیا با کسب عنوان سومی را رقم بزند.
نسل ۹۸ در جام جهانی فرانسه نیز عملکرد شایسته و بسیار مثبتی داشت. هیچکس نمیتواند خاطره تاریخی پیروزی ایران برابر آمریکا که به زعم کارشناسان آن دوره، بازی قرن نامیده میشد را از ذهنها پاک کند و قطع به یقین نسل ۹۸ در رشد و توسعه فوتبال نه تنها در جامعه ایران بلکه در جامعه بینالمللی فوتبال تأثیر کلیدی و غیرقابل انکاری داشت و نسل جدید فوتبال ما با خاطرات بزرگان آن نسل بزرگ شدند!
مبارزات حساس و فراموشنشدنی نسل طلایی ۲۰۱۸ کیروش در فوتبال جهان
علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، احسان حاجصفی، روزبه چشمی، میلاد محمدی، سعید عزتاللهی، مسعود شجاعی، مرتضی پورعلیگنجی، امید ابراهیمی، کریم انصاریفرد، وحید امیری، رشید مظاهری، محمدرضا خانزاده، سامان قدوس، پژمان منتظری، رضا قوچاننژاد، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، سیدمجید حسینی، سردار آزمون، اشکان دژاگه، امیر عابدزاده، رامین رضاییان، علی قلیزاده، سیدجلال حسینی، وریا غفوری، کاوه رضایی و سیدحسین حسینی از نسل طلایی ۲۰۱۸ هستند که عملکرد خارقالعادهای در مرحله مقدماتی جام جهانی ثبت کردند.
آنها با پیروزی برابر مراکش و کسب نتایج قابل قبول در گروه مرگ جام جهانی برابر اسپانیا و پرتغال به سرمربیگری کارلوس کیروش خنده بر لبان مردم ایران آوردند و اگر کمی خوششانس بودند و حرفهای عمل میکردند میتوانستند از گروهشان برای نخستین بار در جام جهانی صعود کنند و علاوه بر آن بتوانند در جام ملتها نتیجهای بهتر از حضور در جمع چهار تیم کسب کنند که شوربختانه در این زمینه ناموفق بودند.
هر کدام از این بازیکنان توانستند همانند نسلهای پیشین، به تیمهای بزرگ اروپایی بروند و در بحث لژیونری نسبت به نسلهای گذشته و با توجه به پیشرفتهایی که در زمینه فوتبال و بازاریابی و مارکتینگ در عرصه جهانی صورت گرفته، حضور پیدا کنند.
حواشی و اختلافات نارسیستی و خودبرتربینی فوتبالیها و آغاز جنگِ اعصاب نوین
مردم و فوتبالیها با توجه به سنوسال و سلایق متفاوتی که نسبت به یکدیگر در زمینه بازیکنان، تاکتیک و سرمربیان نسلهای مختلف دارند، نظرات گوناگونی دارند و ممکن است هر کدام از آنها یک نسل را نسبت به نسل دیگر ارجح بدانند، اما موضوعی که مایه تأسف است، برقرار شدن این کلکل نهچندان محترمانه میان بازیکنان نسلهای مختلف فوتبال است و این مجادلهها به توهین و فحاشی نیز رسیده است و در فضای مجازی و عمومی برعلیه یکدیگر صحبت میکنند.
طبق معمول با پایین آمدن جایگاه و منزلت تیم ملی نظام مقدس جمهوری اسلامی، خوراک رسانههای غربی برای تخریب ورزش ایران فراهم شده و در این فیمابین فدراسیون فوتبال آنقدر با بحرانها و مصیبتهای مدیریتی مواجه است که دیگر توان ورود جدی به این عرصه را ندارد. بهنوعی میتوان گفت فدراسیون فوتبال در زمینه فرهنگی، انضباطی و ارزشی بسیار ضعیف عمل کرده و رفتار بازیکنان نسلهای مختلف تأثیری بسیار منفی بر روحیات و نگرش نوجوانان و نونهالانی دارد که مخاطب این مطالب و ویدیوها هستند و شاهد هستیم این دعوا و درگیریها به نسل پایه نیز رسیده است.
هراز گاهی فیلمهای تلخی از درگیریهای آنها داخل بازی منتشر میشود که حاصل الگوبرداریهای غلط و عدم مراعات الگوهای فوتبال ایران و حساسیت آنها نسبت به چهرهای است که از خود بروز میدهند؛ به عبارتی دیگر میتوان گفت، فوتبالیستها یا جایگاه خود در افکار عمومی را دستکم میگیرند یا اصلاً اهمیتی برای رفتارشان قائل نیستند که بدانند هر اقدام آنها چه بازخورد و اثر منفی بر روی یک جوان بیینده یا بازیکن تازهکار فوتبالی دارد.
فراموش شدن نسل کهن ۱۹۷۸ فوتبال ایران و خاموشی بازیکنان ۲۰۰۶ و ۲۰۱۴ در میان از بین رفتن حرمتها
در این بین بازیکنانی در نسل میانه این دو نسل اعم از سیدمهدی رحمتی، علی کریمی، فرهاد مجیدی، پژمان منتظری، امیرحسین صادقی، مهرداد پولادی، آندرانیک تیموریان، جواد نکونام، خسرو حیدری، وحید طالبلو، یحیی گلمحمدی، مهدی مهدویکیا، هاشم بیکزاده و فریدون زندی و بسیاری از بازیکنان دیگر وجود داشتهاند که کمتر وارد این حواشی شدهاند.
نسل کهن فوتبال ایران در سال ۱۹۷۸ اعم از علی پروین، حسن روشن، حسین فرکی، رسول کربکندی، ایرج دانایی فرد، بهتاش فریبا نیز روزه سکوت گرفتهاند یا تعدادی از آنها در قید حیات نیستند و همانند ناصر حجازی به خواب ابدی فرو رفتهاند.
نسل کهن با وجود عملکرد خارقالعادهای که در فوتبال آسیا رقم زد، ترجیح دادهاند صحبت خاصی در این مورد نکنند و میشود گفت به صورت تلخی همه آنها فراموش شدهاند و طی سالیان اخیر کوچکترین جایگاهی در فوتبال ملی نداشتهاند و به سختی از آنها یاد میشود.
ضرورت پرداختن به مسائل حیاتی در لیگ برتر و تیم ملی و توجه به معایب نسل ۲۰۲۲
میتوان گفت، بیشترین اختلاف میان بازیکنان این دو نسل یادشده شکل گرفته و هر کدام از نسلها که به دو تیم ۱۹۹۸ یا ۲۰۱۸ نزدیکتر است، احساس همزادپنداری بیشتری با بازیکنان همسنوسال خود دارد و هرکدام از طرفین فکر میکنند در حقشان جفا شده و به نسبت امکانات و سختافزار هر دوره، آنها بهتر هستند در صورتی که فوتبال ایران طی سالیانسال تنها درجا میزند و ضعف مدیریتی و کمبود منابع مالی و حواشی فراوان طی سالهای مختلف مانع از نتیجهگیری فوتبال ایران و در نتیجه ناراحتی مردم شده است و مثل سالهای گذشته شاهد کارناوال شادی مردم نیستیم، چون موفقیتی به دست نیامده است.
جای تعجب دارد که بازیکنان دو نسل به جای پرداختن به مسائل کلیدی، رو به صحبتهایی آوردهاند که افکار عمومی را مات و متحیر کرده است. گویی فوتبال ما در جایگاه فوتبال اسپانیا، فرانسه، آلمان و برزیل قرار دارد و تنها مشکل باقیمانده ما انتخاب برترین نسل تاریخ است! صداوسیما هم در این بین به جای کاهش شعلههای آتش، “پیاز” اختلافات میان امیر قلعهنویی و خداداد عزیزی که بیشتر مسائل شخصی است را از سوی مجریانش داغتر میکند و همین مسئله باعث ایجاد یک کلکل عجیب میان امثال خداداد عزیزی یا مهدی طارمی میشود که دستمایه طنز و خوراک رسانههای معاند است. از آن طرف فدراسیون فوتبال نیز در خواب زمستانی فرو رفته و کمیتههای اخلاق، انضباطی و فرهنگی در خاموشی مطلق قرار دارند.
گرچه برترین نسلهای ما هم هنوز که هنوز است نتوانستهاند از مرحله گروهی جام جهانی صعود کنند و سقف آرزوهایشان در حد بردن تیمهای متوسط به بالا یا صعود به جام جهانی بوده است و میتوان با اطمینان گفت قراردادهای سنگین فوتبالی و عزت و احترام بیشازاندازهای که مردم برای ستارگان فوتبال قائل شدند، باعث بروز اختلالات روانی فراوان برای فوتبالیستها، همچون خودشیفتگی، خودبرتربینی و الگوبرداری از نارسیسم شده است.
انتهای پیام/
source