به گزارش روزپلاس، احمد دنیا مالی اگرچه دیر اما بالاخره برای ایجاد تغییرات لازم و موردنظرش در چارت وزارت ورزش دست به کار شد و از مهرههای دلخواهش برای صندلیهای مختلف و نزدیک به خودش رونمایی کرد اما با وجود گذشت دو هفته از آغاز به کار او در جابه جایی ها، هنوز «خون» تغییرات به «حیاتی» ترین صندلی نرسیده است در حالی که برای آن زودتر از دیگر صندلیها گزینه مطرح شد.
صحبت از معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای است، معاونتی که تاثیرگذاری متصدی آن و «علم و عملش» بر عملکرد وزیر، برنامه ریزی ها و پیشبرد اهداف در مجموعه ورزش، یک سر و گردن بالاتر از دیگر معاونتها و مدیران است. قطعاً به همین دلیل است که در هر دوره وزارت ورزش، اولین و بیشترین گزینهها برای همین معاونت مطرح میشوند اما جنس حساس و وسواس گونه برای بررسی گزینهها و انتخاب یکی از آنها، باعث تاخیر در اتخاذ «تصمیم مهم» میشود دقیقاً مانند آنچه این روزها خانواده بزرگ ورزش را چشم انتظار نگه داشته است.
از زمانی که احمد دنیامالی به عنوان گزینه پیشنهادی دولت چهاردهم موفق به کسب آرای لازم برای وزارت ورزش شد، نام گزینههای مختلفی برای معاون اول او بر سر زبانها افتاد. افرادی که هر یک پیشینهای عمیق و طولانی در ورزش دارند اما تا به امروز هیچیک از «مسیر قانونی» برای ورود به وزارت ورزش به سلامت عبور نکردهاند.
محمدرضا داورزنی یکی از گزینههای مطرح برای معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش بود. کسی که از دهه ۶۰ به عنوان مسئول تربیت بدنی سپاه به صورت جدی وارد مدیریت ورزش شد و تا همین سال گذشته در جمع مدیران ورزش حضور داشت. در این میان ۱۵ سال ریاست فدراسیون والیبال، بخش برجسته کارنامه مدیریت وی را تشکیل میدهد.
داورزنی در دوره مسعود سطانی فر هم معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش بود. وی بعد از نصرالله سجادی برای مدت چهار سال عهده دار این مسئولیت بود اما به خاطر بازگشت به والیبال، سال ۱۳۹۸ قید وزارت ورزش را زد درحالیکه همان زمان ابهاماتی پیرامون بازنشستگی اش مطرح بود. با این حال اتفاقاتی که پیرامون مدیریت او رخ داده احتمال ایجاد مشکل برای بازگشتش را افزایش داده است.
کریم صفایی هم از گزینههای مطرح برای معاونت اول وزارت ورزش است. فردی که عمده پیشینه مدیریتش در ورزش مربوط به ریاست فدراسیون تیروکمان میشود. بیش از یک دهه از آخرین سالهای ریاست او در این فدراسیون میگذرد. پرونده آن دوره با بدهی میلیاردی برای کریم صفایی بسته شد که البته تا مدتها فدراسیون تیروکمان را درگیر کرده بود و حتی منجر به بازداشت وی تا زمان صدور قرار وثیقه هم شد. در نهایت این پرونده، فروردین سه سال پیش با صدور حکم برائت و قرار موقوفی مختومه اعلام شد با این حال وزیر ورزش هنوز نتوانسته برای این گزینه که دوست نزدیکش هم هست تاییدیه لازم را بگیرد.
از دیگر چهرههای قدیمی ورزش که نامشان برای معاونت کلیدی وزارت ورزش مطرح شده، محمد علیپور است. علیپور سالها ریاست فدراسیون انجمنهای ورزشی را بر عهده داشت و در آخرین سالهای مدیریتش در ورزش عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک و عضو هیات مدیره باشگاه پرسپولیس هم بود. علیپور به خاطر بازنشستگی به سالها فعالیت مدیریتی و مستمر خود در ورزش پایان داد و شاید به همین دلیل نتوانست به عنوان گزینه وزیر شانسی برای معاونت داشته باشد.
البته دایره گزینههای وزیر برای معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش محدود به چهرههای قدیمی نیست کمااینکه نام رضا شجیع هم در این دایره دیده میشود. شجیع از کارشناسان و مدیران جوان حوزه ورزش است که نایب رئیسی فدراسیون ورزشهای همگانی و سرپرستی فدراسیون ورزشهای دریایی و ساحلی را هم در کارنامه دارد. وی به عنوان محقق و تحلیلگر ورزش سال هاست در وزارت ورزش فعالیت کرده و به عنوان یک مدیر تحولگرا نامش مطرح شده است.
به این گزینهها باید مطرح شدن نام مهدی علی نژاد را هم اضافه کرد که البته پیشنهادی به خودش نشده است. رئیس پیشین فدراسیون ووشو که بعد از موفقیتهای تاریخی در این فدراسیون و در دوره مسعود سلطانی فر معاون اول وی در وزارت ورزش شد اما بعد از تصدی این وزارتخانه توسط حمید سجادی و مطرح شدن نام محمد پولادگر به عنوان معاون جدید، تصمیم به استعفا گرفت.
البته که معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش همچون ماههای اخیر در اختیار سیدمحمد شروین اسبقیان است اما مطرح شدن نام گزینههای مختلف برای آن حکایت از «عزم» وزیر ورزش برای جابه جایی وی دارد که هنوز «جزم» نشده و به نتیجه نرسیده است چون فاکتورهای برجسته در مورد آنها به گونهای نبوده که زیرسبیلی رد شوند.
حال که بررسیها برای این معاونت همچنان ادامه دارد، بهتر است که وزیر ورزش به این مهم توجه داشته باشد که فردی را به عنوان معاون اول خود منصوب کند که «مدیریت داخلی» و «دیپلماسی ورزش» را توامان بلد باشه و در این دو حوزه امتحان پس داده باشد. نگاه معاون و اینکه چه «ایده و فکر» چهار سالهای دارد در کنار «مقبولیت» او میان فدراسیونها و اینکه روسا از او «حرف شنوی» داشته باشند، از معیارهایی است که میتواند انتخابش را تمام عیار کند.