پیشکسوتان فوتبال ایران در باشگاههای پرسپولیس و استقلال چندی است که وارد صحنه شدهاند و از تمام امکانات رسانهای برای طرح دیدگاههای خود استفاده میکنند. حق استفاده این چهرهها از رسانههای رسمی و مجازی، سر جای خود باقی است اما این روزها بعضا مشاهده میکنیم که تعداد زیادی از بازیکنان بازنشسته، سیمای قاضیالقضات را به خود گرفته و در دادگاههای تخیلی، سرمربی و بازیکنان را از دم تیغ میگذارنند.
بیگمان نقش رسانهها که این مجال را برای پیشکسوتان فراهم کردهاند قابل انکار نیست و تقصیر بزرگی متوجه همه آنهاست؛ چرا که در قاموس فوتبال نیامده پیشکسوتی که همین دیروز قصد داشت در رختکن پرسپولیس از یحیی گلمحمدی بابت مصاحبههای طلبکارانهاش عذرخواهی کند، حالا پس از شکست این تیم مقابل الدحیل برای برکناری گلمحمدی حکم صادر میکند.
احترام چهرههای سالخورده و بعضا پابهسنگذاشته سر جای خود محفوظ اما قرار نبود پیشکسوتانی که دور از تیم هستند و حرفی هم از مسائل فنی به میان نمیآورند با چند جمله احساسی، خوراک رسانهها را با تیترهای ضدونقیض فراهم کنند و به این صورت در تشنجآفرینی مهلک علیه تیم محبوبشان نقش داشته باشند!
مایه تاسف و تاثر است که اغلب اوقات، مرزهای بیادبی و گستاخی نیز در این مصاحبهها شکسته میشود و انگار بازیکنان و مربیان، مهرههای دم دست این افراد هستند که هر وقت بخواهند با چند مصاحبه، نسخهای برایشان بپیچند و اینگونه از زاویه دانای کل با قضایای مربوطه برخورد کنند.
هیچ قراری مبنی بر این گذاشته نشده هر بازیکن سابق فوتبال که بازنشسته شد، نقش قاضی را بر عهده بگیرد و بابت هر نتیجهای، حکم قطعی علیه این و آن صادر کند. بهویژه چهرههایی که در تمام این سالها حتی هدایت یک تیم دستهدومی را هم بر عهده نگرفتهاند و فرسنگها از فوتبال حرفهای دور شدهاند. چگونه میشود از چنین افرادی توقع داشت منصفانه نظرات خود را بیان کنند تا آن قالب سیاه و سفید به دیگران تحمیل نشود؟ دنیا یا سیاه است یا سفید؟! تاریخ مصرف این تئوری مسخره، سالهاست که گذشته…
یحیی گلمحمدی که تکلیفش روشن است؛ او یا در پرسپولیس دوام میآورد یا راهش را کج میکند و میرود اما سرنوشت سرمربی بعدی هم لابد به تنور داغ نقدهای پیشکسوتانی گره میخورد که یک روز سرکیف هستند و از تیم تعریف میکنند و روز دیگر که از کنار باشگاه عبور کردند و به فرض محال به آنها چای و شیرینی تعارف نکردند تبدیل به دشمنان قسمخوردهای میشوند که باید حکم صادر کنند. فلانی بمان بهمانی برو!
این است سرنوشت آن چهرههایی که قرار بود مایه افتخار و غرور باشگاهها باشند اما امروز تبدیل به آدمهایی شدهاند که حرف دیروز و امروزشان، هیچ نشانی از یک تعادل و ثبات رفتاری و شخصیتی ندارد.
source